احیا و ایجاد  تاثیرات شگرف آموزشهای هدفمند مبانی اصلی انسانی درآموزش و پرورش و تاثیرات بزرگ این آموزشها در همه لایه های اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و نهادهای حاکمیتی

ایده محوری و استدلال:

از انجایی که در همه عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روابط فردی و میان‌فردی و بین المللی، انسان نقش اول را دارد پس باید توانمندیهایی در حوزه آموزش وپرورش به انسان افزوده گردد تا در همه تلاشهای ذکرشده بتواند منبع اثر مثبت باشد. توانمندیهایی نظیر خودپذیری، شکوفایی، مفید‌اندیشی بجای مثبت گرایی، کشف نقاط قوت و ضعف فردی و سیستمی، هنر حل تعارض، رشد پس از وقایعِ ناگوار و پیدا نمودن معنا در زندگی است که هر مرحله زندگی را نشاط و طراوت میبخشد و باید تک تک مسئولین از خود بپرسند که، این نیازهای تربیتی بسیار مهم را برای جامعه ای که خواهان رشد جمعیت نوجوان و جوان آن هستیم، کجا بهتر از آموزش و پرورش میتوان آموخت؟ آیا باید بگذاریم این استعداد‌ها توسط منابع دیگری در جهان استبدادی، نظیر رسانه‌ها و حکومتهایی که خواهان ایرانی قوی نیستند، تغدیه  مسموم گردند؟

ساختار تشکیلاتی شورایعالی آموزش و پرورش نیاز به بارنگری و بازسازی مجدد دارد.

ایده محوری و استدلال:

در این ساختار، میبایست بیشتر اندیشمندانی از  بدنه آموزش و پرورش و دانشگاههای وابسته به آموزش و پرورش، و نیروهای مجربِ با سابقه کلاس‌داری بکارگیری شوند، تا در راستای تحقق آماده‌سازی تشکیلات، موسسات، مدارس، نیروی انسانی و… به تناسب نیازهای جامعه اسلامی مدرن با ورود نسل های زد و آلفا، تصمیم سازی نمایند.

انتظار میرود تربیت، آموزش، و پرورش در اولویتهای اولیه نظام و حکومت باشد، در نتیجه آ. پ در هسته سیستم تربیتی و آموزشی قرار خواهد گرفت و با جلوگیری از اتلاف سرمایه‌های انسانی و مالی، حرکت به سوی تعالی، سریعتر و صحیحتر خواهد بود.

خروج آموزش و پرورش از حیات خلوت دولتها و تبدیل این وزرتخانه به بنیادی‌ترین سیستم انسان‌سازی مطابق با اصولی‌ترین روشهای اسلامی و انسانی

ایده محوری و استدلال:

شاید خیلی جسورانه باشد ولی بنده عرض میکنم تا زمانیکه این وزارتخانه‌ی حیاتی که به قلب هر کشور در توسعه جهانی و الهام‌بخشی و تاثیر‌گذاری در رویدادهای جهانی معروف است، مستقل و بدور از جناح‌گرایی و فقط زیر مجموعه منشور قوانین بالادستی نظام جمهوری اسلامی قرار نگیرد، پیوسته مکان تفویض مدیریتهای سفارش شده خواهد بود مگر اینکه نگاه ویژه ریاست محترم جمهوری این وزارتخانه را با همان نگاه سیستم انسان‌سازی و تاثیر‌گذاری بر جهان بنگرد. مثال ساده‌اش تلاس تئوریسینهای سنگاپور که با اجرای درست تئوریهای آموزشی مدرن، توسط آموزش و پرورش این کشور در طی حدود 15 سال، این کشور را به قطب اول آموزشی در سطح دنیا و کشوری تاثیر‌گذار در جهان تبدیل کرد که از مستعمره بودن نجات پیدا کند و دارای شاخصهای بالای زندگی در جهان گردد. و این بسیار حیف است که کشوری مثل ایران با این همه استعداد و پتانسیل نتواند در آموزش و پرورش خود برای تک تک افراد، شاخصهای بالای زندگی را تعریف و اجرا نماید.

قرار گیری فردی برای رهبری این وزارتخانه بجای مدیریت آن

ایده محوری و استدلال:

معمولا تفاوتهای این دو، توسط  کسانیکه انتسابهای کلان را انجام میدهند، اشتباه گرفته میشود. این مهم است که رهبران، مدیر نیستند هر چند که دانش میتواند توان رهبری را بالا ببرد، اما معمولا دانشمندان رهبر نیستند. اصولا رهبری کار سختی است که فایده‌های زیادی دارد و در دراز مدت بیشترین سود را برای وزارت آموزش و پرورش دارد، زیرا نرم‌افزارهای فرهنگیِ جامعه را میتواند تعیین و اجرا نماید و آمادگی برای تغییرات بنیادی را برای مدیران ایجاد میکند. این فرد باید دارای ویژگیهایی مانند هدفمندی و پایبندی به اهداف و تلاش خستگی‌ناپذیر برای رسیدن به آنها  و تعیین مدیرانی توانمند وتعیین مسیر رسیدن به اهداف عالی وزارت آموزش و پرورش باشد. از ویژگیهای این فرد خودآگاهی، کامل، گشودگی برای نقد و اخلاق مداری است.

شناخت  و به‌کارگیری سرمایه های انسانی و سرمایه های اجتماعی در وزارت آموزش وپرورش

ایده محوری و استدلال:

واضح است که هر چقدر فرد  رهبر، متخصص و دارای مهارت در درجه اول باشد، و سپس دانش بالاتری داشته باشد از سرمایه انسانی بالاتری برخوردار است و هر چقدر شبکه وسیعتری از پیروان و مدیران با طیف‌های فکری متفاوت داشته باشد، سرمایه اجتماعی بالاتری جهت رهبری این وزارتخانه حساس را داراست. ولی ما در طول 45 سال سابقه وزرا، معمولا جانب‌داری از طیف مشخصی را ناظر بودیم و این با اصول اولیه رهبری در وزارتخانه ها کاملا متفاوت است.

جلوگیری از انتصابهای سفارش شده و جلوگیری از اِعمال سلیقه‌های شخصی در مدیریت بخشهای کلان و میانی و حتی مدارس

ایده محوری و استدلال:

آفت هر انتصابی، آنهم در آموزش و پرورش، انتصابهای سفارشی است که فقط از کسی که به اصول رهبری گروه واقف است برمیآید که در انتصابها به اجرای اهداف فکر کند نه به سفارشهای دوستان و بده بستانهای متعارف در سیاست. همینطور آموزشِ مدیران با متد‌های جدید مدیریت در دنیا و انتخاب آنها براساس انواع مدیریت‌های کارامد در جهان نه بر اساس سوابق مدیریتی صِرف گذشته.

تلاش برای تدوین و اجرای دروسی که یادگیری و مهارت‌آموزی در حوزه‌های تجارت و مدیریت مالی متناسب با سنین مختلف آموزشی که باعث ایجاد بزرگسالانی با مهارت در حیطه‌های سرمایه‌گذاری درست و توانمند مالی میشود

ایده محوری و استدلال:

به جرات میتوان گفت یکی از مهمترین دلایلی که دانش آموزان در تمام مقاطع درسی خود رغبتی به درس خواندن ندارند، عدم آموزشهای درست سرمایه‌گذاری درست و مدیریت مالی و راه‌اندازی تجارت در بزرگسالی است. آنها با توجه به وضعیت اقتصاد تورمی حاکم بر کشور، اینده‌ای در ادامه تحصیل نمیبینند و حتی این مسئله توسط معلمان و دیگر بزرگسالان هم به آنها تبلیغ میشود که درس خواندن فایده ای ندارد. اما وجود چنین سرفصلها و یا ساعات آموزشی هم باعث رونق یادگیری مطلوب و مثمر ثمر میشود، و هم از تبلیغات مدرسه‌گریزی کاسته میگردد. بعلاوه کاسبی بسیاری از کلاهبرداران که از اطلاعات کم و ناچیز مردم سوء استفاده میکنند نیز جلوگیری میشود و چه بهتر از این برای خانواده ها و خود دانش آموزان.

تدوین  طرح درسهایی برای آموزش عزت نفس ، اعتمادنفس و جراتمندی و تاب آوری ، همدلی و خودمراقبتی روحی و روانی

ایده محوری و استدلال:

تقریبا هیچ جای جهان نیست که بعلت تاثیرات مخرب تربیتی نااگاهانه، برای فرزندان و دانش‌آموزان مصون باشد و علت آن نیز عدم آگاهی از اثرات رفتاری میباشد و چون این سنین، سنین بسیار حیاتی در شکل‌گیری هویت و شخصیت فرد است، لذا آموزش این مباحث در مدارس هم بسیاری از کج‌تربیتیها را اصلاح مینماید و هم باعث پرورش افرادی با عزت نفس بالا و توانمندی شخصیتی ایجاد میکند که برای پیشبرد آرمانها و اهداف آموزش و پرورش و کشور بسیار تاثیر گذار است و نهایتا باعث میشود تاثیر پذیری جوانان و نوجوانان از ماتریکس رسانه‌های جهانی نیز در امان بماند.

ساماندهی به جذب معلمان از طریق دانشگاه فرهنگیان

ایده محوری و استدلال:

واضح است دو رکن اساسی اموزش وپرورش اول دانش‌آموز و سپس معلم است و بقیه ارکان آموزش و پرورش در خدمت این دو میباشد.

واضح است معلمان نظام آموزش و پرورش به مانند کشاورزان باید شرایط یادگیری را برای دانش آموزان فراهم نمایند. اما بعلت کمبود نیروی مجرب جهت جذب معلم اصلح مورد نیاز، نیروهایی جذب دانشگاه فرهنگیان شدند که بعضا همانند نجار به تراشیدن دانش آموزان با طرق مختف نمودند که آثارش در دهه‌های بعدی مشخص میگردد. لازم به ذکر است بدلیل گزینش و مصاحبه‌های سطحی، بیشتر افراد جذب شده حتی به مبانی اسلامی ارزشی قایل نیستند، چه برسد به مبانی انقلاب. این مشکل را تنها کسانی درک و هوش میکنند که در جریان مستقیم در دانشگاه فرهنگیان باشند و از این رو لازم است مراتب گزینش و مصاحبه همانند گزینش در وزارتخانه‌های دیگر نباشد دلیلش واضح است اینجا مسئله اصلی انسان است نه کالای فیزیکی.

بازنگری، افزایش، انگیزه دهی و تربیت خاص و منحصر بفرد اعضاء هیات علمی دانشگاههای فرهنگیان و شهید رجایی

ایده محوری و استدلال:

اساسنامه و سرفصلهای این دو دانشگاه، پاسخگوی نیازهای فعلی مهمترین دانشگاه انسان‌سازی نیست و میبایست مستقل‌تر، مدبرانه‌تر، و عملیاتی‌تر شود. با معیارهای سایر دانشگاهها نمیتوان دانشگاههای ماموریت محور را به نتیجه رساند، لذا، جذب اعضاء هیات علمی مقیدتر و ولایت پذیرتر، حفظ انگیزه آنان، و تکمیل این کادر، یک کار اساسی و بنیادین است. البته در آینده میبایست دانشگاه فرهنگیات ماموریتی در راستای تربیت هیات علمی خاص خود را نیز بعهده بگیرد.

ایجاد عدالت آموزشی از جهت فضا و تجهیزات در سراسر کشور

ایده محوری و استدلال:

عدالت نقطه عطف یک جامعه اسلامی است و عدالت در آموزش و پرورش از مهمترین موتورهای حرکتی در پیشبرد اهداف عالیه آموزشی است. با اندک درایت میتوان بسیاری از بی‌عدالتیهای آموزشی در سراسر کشور را مرتفع نمود تا همه استعدادهای جامعه ایرانی بتواند به ظهور برسد و همینطور از مهاجرتهای دانش آموزی، که از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ، چه از مدارس عادی به مدارس خاص جلوگیری شود. و در عین حال خانواده‌های دانش‌آموزان را نیز از زحمت این مهاجرتها نجات داد.

ترمیم و نوسازی ساختار انفورماتیک و فن‌آوری اطلاعات  مطابق نیازهای روز آموزش و پرورش

ایده محوری و استدلال:

بستر برای استفاده از فنآوریهای جدید در سیستم آ. پ نیاز فوری و مبهم به نوسازی دارد. با این نوسازی میتوان عدالت آموزشی را به نحو بهتر و بهینه‌تری پیاده کرد. با جذاب‌تر کردن این بسترِ منحصر بفرد اگرچه در ظاهر عدالت آموزشی و آموزش است، اما در واقع در راستای تربیت اجتماعی، و کاستن از سایر فضاهای مجازی، پرورش راه صحیح و درست استفاده از فضای مجازی، و تربیت صحیح حرکت می‌کنیم. علم معلم و دانش آموز به روز  و آموزش سریعتر و قابل تکرار خواهد شد.

جداب نمودن مدارس بعنوان جایگاهی که نیمی از زندگی فعال دانش آموزان در آن سپری میشود.

ایده محوری و استدلال:

با تجربه ای که در آموزش دارم، بیشتر مدارس امروزی جایگاه زندانی بودن برای دانش آموزان و جایگاه رفع تکلیف برای معلمان و عوامل مدرسه، و جایگاه آسایش خانواده از دست فرزندانی است که از فرط هوش و استعداد بالایشان، بی‌تدبیری و قدیمی بودن روشهای آموزشی و پرورشی را برنمیتابند. لازم است و فوریت میطلبد که با چند کار ساده‌ی انجام شدنی، این درجه از دلزدگی دانش‌آموزان از محیط مدرسه رفع گردد تا فرصت شکوفایی برای آنها ایجاد گردد.

برنامه ریزی برای همکاری نزدیک و اثر بخشتر اولیاء دانش آموزان با عوامل مدیریتی مدارس در راستای کمک به پرورش دانش آموزان

ایده محوری و استدلال:

اگر چه آموزش، دانش بعهده معلمان متخصص است، اما در جهت رفع مسایل عاطفی و آموزشِ روابط درستِ  اجتماعی فقط با همکاری معلمان و اولیاء دانش‌آموزان میسر است. بنابراین باید از جلسات نمایشی این دو گروهِ موثر خودداری و با برنامه‌ریزی در مورد جلسات انجمن اولیاء مربیان و هدفمند نمودن جلسات نتایج عالیتری گرفت. علاوه بر این در مقاطع بالاتر، سهم اولیاء دانش آموزان در جهت پرورش بزرگسالان عاری از اضطراب و تنش روحی بسیار پر اهمیت است.

به روز کردن روشهای آموزشی و بویژه پرورشی کودکان و نوجوانان در مدارس

ایده محوری و استدلال:

از آنجایی که تربیت نیروی کارامد بزرگسال باید توام با تعهد اخلاقی و اجتماعی در جامعه‌ی امروزی، با تربیت خانوادگی و نظام اجتماعی مدارس و آموزشی که در طی 12 سال میبیند گره خورده است، پس باید این فرد در طی مدارج آموزشی در آموزش و پروزش از نظر روحی _ روانی، سالم و قدرتمند و با مهارت های لازم برای ورود به جامعه باشد تا بتواند در عین نگهداری از سلامت عاطفی – روانی خود، رسالت وجودی خود را نیز برای جامعه انجام دهد و این مهم راهی ندارد بجز اینکه به مهارتهای روانی و عزت نفس مجهز باشد.چیزی که در حال حاضر در تمام دنیا مهمتر از یادگیری صرفا دانش است، اما هنوز بدون در نظر گرفتن سلامت روانی، مسایل کنکور و اموزش دانش مد نظر است. دانش امری شناور و جستجو کردنی است اما عزت نفس و اعتماد بنفس فقط تا سالهای طلایی نوجوانی ساخته میشود.

بسترسازی جذاب برای یادگیری عمیق و ماندگار مفاهیم تراز انقلاب اسلامی، که با وجود شبکه‌های مجازی در جوانان و نوجوانان به چالش بزرگ بی اعتقادی و سردرگمی این قشر تبدیل شده است

ایده محوری و استدلال.

از آنجایی که کار دشمن، دشمنی کردن است و با فعالیت گسترده و هزینه هنگفت در شبکه های مجازی یوتیوب، اینستاگرام و…. در حال برنامه‌ریزی فکری و روانی نه تنها دانش آموزان، بلکه کلیه اقشار ملت‌های اسلامی بویژه ایران عزیز است، لازم است با شیوه‌های نوین نوشتاری و هنری، به تبیین مجدد مفاهیم تراز انقلاب اسلامی در مدارس پرداخته شود و این مهم از طریق برنامه‌ریزی اتاق فکر در بستر وزرات آموزش و پروش و اجرایی شدن نتایج این اتاق فکر در لایه‌های مختلف آموزش و پرورش امکان پذیر است.

درخواست ۱:

انتخاب شجاعانه و متفاوت وزیر مربوطه در جهت شکل‌گیری رهبری فرهنگی و پایه ایِ نوین جامعه، براساس جامعه‌شناسی دقیق و بومی ایران

لازم است فردی متفاوت در این جایگاه خدمتی قرار گیرد که بواسطه تفاوت در نگرش کلان جامعه شناختی و تربیتی بتواند نشاط از دست رفته در آموزش و پرورش را حداقل به دروازه‌های ورود به ارزشمندی و لیاقت و توانمندی در تک تک جامعه‌ی آموزشی اعم از دانش آموزان و معلمان (که ارکان اصلی آموزش و پرورش هستند) و نیروهای ستادی  برساند . آنگاه این جامعه عظیم، خود منشاء نوآوری و شکوفایی خواهد شد.

درخواست ۲:

اعتماد و پشتیبانی  کافی به فردی که با استفاده از روشهای علمی روز دنیا میتواند مرهمی بر زخمهای پنهان و آشکارپیکره‌ی نظام آموزشی و مهمتر از آن پرورش نسلهای متفاوت جامعه باشد .

کار یک جراح ابتدا شناسایی دقیق و متغن بیماری و اطمینان از تشخیص خود توسط داد‌های علمی و مشورتی است و سپس تعیین روشی ازجراحی بیمار است که کمترین آسیب و بیشترین نتیجه بهبودی و ترمیم را داشته باشد. بنابراین فردی لازم است که دایم از ترس نقدها و انتقادهای تیز، میدان را خالی نکند و بله چشم‌گوی  اطرافیان نباشد. چنین فردی با تکیه بر اعتماد رییس جمهور میتواند منشاء تحول خواسته شده باشد.

درخواست ۳:

الویت فکری و مالی دادن به وزرات آموزش و پرورش

پر واضح است رشد و تکامل انسانهای رهبر در هر جامعه‌ای از بنیاد خانواده و سپس آموزش و پرورش آغاز میگردد. انسانهای بزرگ هر جامعه، اعم از رهبران، مصلحانِ اجتماعی، فرهیختگان و مقامات تراز اول و میانی هر کشور دست پروده نظام آموزش و پرورش آن کشور هستند. بنابراین به وزرات آموزش و پروش نباید نگاهی مانند دیگر وزارتخانه ها داشت.زیرا اثرات این وزراتخانه سالیان آینده کشور را رقم میزند و باید مانند یک کشور توسعه یافته به آن نگاه شود نه نگاهی حقیر و ناآگاهانه. نمونه آن هم کشور سنگاپور که همین نگاه در عرض 15 سال، کشور مستعمره را به یک کشور تراز یک جهانی رساند. و چه رسالتی بزرگتر از این برای رییس جمهور و وزیری مردمی و خادم ملت.