اردوان مجیدی

پژوهشگر و معمار سیستم در حوزه تعلیم و تربیت و برنامه درسی

مهندسی نرم افزار دانشگاه شهید بهشتی

سوابق شغلی/مسئولیت/فعالیت

  • پژوهشگر و معمار سیستم در حوزه تعلیم و تربیت و برنامه درسی

  • مؤسس مدرسه حکمت در بابلسر

  • معمار ارشد در مطالعه و تدوين سند راهبرد ملی دولت الكترونيك كشور (نهاد رياست جمهوری)

  • مطالعات نظری و روش شناسی در زمينه طراحی معماری و مهندسی فرهنگ،‌ و نقشه راه تعالی فرهنگی كشور

  • مجری مطالعه و تدوين معماری كلان و نقشه راه سبك زندگي سالم (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی)

سوابق تحصیلی دانشگاهی

  • رشته و دانشگاه کارشناسی:

    مهندسی نرم افزار دانشگاه شهید بهشتی

بخش ۱ – مسائل نظام آموزش و پرورش از منظر فرا نظام (فرا دستگاهی)

نظام آموزش و پرورش در شبکه‌ای فراتر از خود، شامل حاکمیت و جامعه به معنای کلی و ارتباط با دیگر نظام‌های اجتماعی و حاکمیتی قابل بررسی است. به‌عبارت دیگر می‌توان به نظام آموزش و پرورش از منظری خارج و فراتر از خودش نگریست و مسائل این لایه مانند تأثیر و تأثر دیگر نهادهای حاکمیتی یا اجتماعی و نظام آموزش و پرورش را مورد بررسی قرار داد. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم و گلوگاهی نظام آموزش و پرورش در لایه فرا دستگاهی و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟

  • اهمیت و اولویت نظام تعلیم و تربیت

     

    ایده محوری و استدلال:

    به نظام تعلیم و تربیت، نه به عنوان یک نظام رده چندم، بلکه باید به عنوان بستر ساز توسعه کشور نگاه شود. مدارس کشور نه تنها باید فرزندان ما را برای حضور در جامعه و ایفای نقش موثر در آن آماده کنند، بلکه باید آنها را برای ساختن جامعه آینده آماده کنند. از این لحاظ آموزش و پرورش باید به عنوان بستر ساز اصلی توسعه نهادی تلقی شود. مدارس باید محیطی پیش رفته تر و جلوتر از جامعه بیرونی باشند. به صورتی که وقتی به مدارس وارد می شوید، احساس کنید که به جامعه آینده وارد شده اید. و این مستلزم توجه تمام بدنه جامعه و حاکمیت به آموزش و پرورش در ایفای این نقش است. 


  • رویکرد متداول ارزشیابی توانمندیها و عملکرد نیروی انسانی 

     

    ایده محوری و استدلال:

    ارزشیابی عملکرد نیروی انسانی در تعیین حقوق  و دستمزد دولتی و وابسته، و ساختارهای نظام امور اداری و استخدامی کشور، و نیز حوزه هائی که به نحوی به این ارزشیابی متصل می شوند، نظیر نظام تامین اجتماعی، قوانین کار و نظایر آن، عمدتا به کیفیت و توانمندی واقعی نیروی انسانی توجه جدی ندارد، و بسته مدرک تحصیلی، بخش اصلی ارزشیابی را تشکیل می دهد. به این لحاظ مطالبه جامعه از کیفیت و توانمندی‌های افراد، و توجه به شایستگی های چند بعدی آنها، فارغ شده و بر مدرک متمرکز می شود، و این موضوع به صورت ناخودآگاه به نظام رسمی آموزش و پرورش نیز منتقل شده، و مدارس عملا به یک ماشین تولید مدرک تبدیل می شوند. گذر از این وضعیت، بدون تغییر در گلوگاههای کاربرد و اعتبار نهادن به توانمندیهای نیروی انسانی، محقق نمی شود.


  • گسستگی ماموریتی حوزه های مختلف تعلیم و تربیت

     

    ایده محوری و استدلال:

    آموزش و پرورش، آموزش عالی، آموزشهای ضمن خدمت، آموزشهای رسانه ای و آموزش پیش از مدرسه، باید در قالب یک پیکره واحد، و به صورت هم افزا، در پاسخگوئی به دو ماموریت اصلی نظام تعلیم و تربیت، یعنی آماده کردن افراد برای ایفای نقش موثر در جامعه، و نیز ساختن جامعه آینده، عمل کنند. در حال حاضر هم بین عمل این نهادهای آموزشی و ماموریت مورد مطالبه از آنها گسست وجود دارد، و هم بین عملکرد هر یک از آنها در تعامل با هم، برای ایفای این ماموریت. 

بخش ۲ – مسائل کلان نظام رسمی آموزش و پرورش

می‌توان به نظام آموزش و پرورش فارغ از نگاه جزءنگرانه به اجزای آن به مثابه یک کل درهم تنیده نگاه کرد. در این نگاه نظام آموزش و پرورش شامل سازمان و ساختار، مفاهیم، اجزاء و پدیده‌هایی است که به‌صورت یک کل متصل و پیچیده قابلیت بررسی دارد. از نظر شما به ترتیب اولویت، حداکثر ۳ مسئله مهم و گلوگاهی کلی و کلان نظام رسمی آموزش و پرورش فارغ از مسائل بخشی این نظام و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟

  • تمرکز و تمرکز زدایی

     

    ایده محوری و استدلال:

    تصمیم گیری و عملیات متمرکز در مقابل پیچیدگی، تحولات سریع و تنوع محیط تمدنی جدیدی که با آن مواجه هستیم، ناتوان است، و باید از خرد و عمل جمعی در قالب یک نظام توزیع شده، بهره ببرد. آموزش و پرورش باید به معلمان، مدارس و مجموعه های به هم پیوسته مدارس، میدان عمل داده و  امکان ایفای نقش خلاقانه را در ایفای ماموریت نظام آموزشی بدهد. نظام رسمی باید به جای تعیین جزئیات، به تبیین اصول و راهبردهای اصلی بسنده کرده، و در نقش تعیین کننده جهت راهبردی، و نظارت کننده، میدان برنامه درسی را به مدارس و خلاقیت‌های آنها واگذار کند.


  • بودجه جاری حبس شده در حقوق و دستمزد نیروی استخدامی ثابت

     

    ایده محوری و استدلال:

    بخش اصلی بودجه آموزش و پرورش، صرف تامین حقوق و دستمزد نیروی انسانی ثابت می شود، بدون اینکه بتواند در کارائی عملکرد آنها به صورت نقش ایفا کند. مدیریت بودجه باید به صورتی انجام شود، که واحدهای آموزشی دولتی و غیر دولتی، بر اساس عملکرد کیفی شان از آن بهره مند شوند، و به جای صرف هزینه در ساختار صلب رسمی، هزینه در یک ساختار چابک و پویا، بر اساس توانمندیها و شایستگی ها و عملکرد کیفی توزیع شود. از جمله اینکه بخش اعظم سرانه هر شاگرد، مستقیما به مدرسه محل تحصیل او، اعم از دولتی یا غیر دولتی، پرداخت شود؛ ضمن اینکه منابع لازم برای مدارسی که به دلایل منطقی، نمی توانند دارای شاگرد کافی باشند، در نظر گرفته شود.


  • جامعه و مردم در بیرون نظام آموزشی

     

    ایده محوری و استدلال:

    نظام رسمی تعلیم و تربیت، به مردم حداکثر به عنوان مشتریان و نیز بعضا سرمایه گذاران در برخی فعالیتهای نظام نگاه می کند، و مشارکت جدی آنها را در تعلیم و تربیت و نیز ارتقاء نظام تعلیم و تربیت، پیش بینی نکرده است. نقش تربیت از والدین گرفته شده، والدین در بیرون در مدارس نگه داشته می شوند، مدارس در چهاردیواری حبس شده و از جامعه بیرون ایزوله می شود(در عین اینکه در این ایزوله کردن، محیطی عقب مانده تر از جامعه بیرونی را ایجاد می کند، و نه محیطی پیشرفته تر و تکامل یافته تر)، مدارس نسبت به جامعه اطراف خود بی تفاوت است، و هیچ تعاملی با محیط اطراف نداشته، و در جامعه محلی و فرامحلی، فقط به عنوان یک مجموعه مستقل شده در نظر گرفته می شود، و در مجموع از پتانسیل جامعه برای تکامل یافتن تعلیم و تربیت استفاده نمی شود، و بلکه به شدت از آن جلوگیری می شود. آموزش و پرورش باید دیوارهای بین خود و جامعه را بردارد، و درگیر جامعه شود، تا هم از پتانسیلهای جامعه استفاده کند، هم شاگردان را درگیر مسائل جامعه واقعی کرده و در خلال این درگیری، برای ایفای نقش موثر در جامعه تربیت کند، و هم مدرسه را به عنوان قطبهای تکامل دهنده جامعه، در جامعه درگیر کند.

بخش ۳ – مسائل جاری و فوری نظام آموزش و پرورش

آموزش و پرورش در موقعیت فعلی درگیر مسائل متعدد جاری است. ممکن است برخی از این مسائل نیاز به توجه فوری و ویژه داشته باشند. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم جاری یا اورژانسی نظام آموزش و پرورش و ایده محوری شما برای حل هر یک از این مسائل چیست؟

  • مدیریت حضور شاگردان در عین مراقبت‌های کرونا

     

    ایده محوری و استدلال:

    حضور و تعاملات فیزیکی شاگردان در مدرسه حتی در حد چند جلسه اندک در هفته، یک ضرورت است. علیرغم عدم پایان یافتن بحران کرونا، نمی‌تواند این قطع حضور به صورت مطلق ادامه پیدا کند. راهکارهائی نظیر حضور شاگردان به صورت کم ازدحام و در ساعات محدود، و مدیریت همزمانی حضور آنها، و ترکیب آموزشهای حضوری با آموزشهای مبتنی بر سکوهای آموزشی، از راهکارهائی است که باید به آن پرداخته شود. تغییر طراحی محیط حضور، و چینش فضا، به عنوان حداقلی از معماری مناسب فضا، و اختصاص محیطهای بزرگتری، نظیر سالن عمومی، برای حضور توزیع شده زمانی و کم تراکم شاگردان، می تواند به این موضوع کمک کند. و چیزی که در این میان اهمیت دارد، تغییر نوع حضور و نوع فعالیتها، است. به جای سخنرانی معلم، بخش مهم یادگیری شاگردان در رویکرد خودفراگیری، با استفاده از بسته های آموزشی و در محیط و با مدیریت سکوها، با نظارت مربی، و درگیر شدن در رفع مشکلات شاگردان، با رویکرد کلاس معکوس و رویکرد یادگیری فعال، و مدیریت فعال فعالیتهای درسی مربی و شاگردان انجام می شود. وقت کوتاه حضور شاگردان و مربی در مدرسه باید به استفاده مفیدتری صرف شود، و اختصاص به مواردی پیدا کند که به درگیری واقعی مربی و شاگردان، و تعامل فیزیکی و رو در روی شاگردان احتیاج دارد.


  • سکوها (پلتفرم‌ها) و محتوای آموزشی

     

    ایده محوری و استدلال:

    سکوها نقش محوری را در نظام تعلیم و تربیت جدید بر عهده دارند. تعامل بین مربی، شاگرد، خانواده، و مدرسه از یک سو، تولید کنندگان محتوی و ارائه کنندگان خدمات از سوی دیگر، و سازمان رسمی و حاکمیت در سوی سوم، در پهنه سکوها اتفاق می‌افتد. اما سکوهای آموزشی پدیده‌هایی پیچیده و دائما در حال تغییر و تحولند. نیازمندیها و شرایط آنها دائما در حال تغییر است. تصور پاسخگویی به این شرایط و نیازها، توسط یک سازمان رسمی و اداری، و نیز حبس شدن در یک سکوی انحصاری آموزشی در کشور، غیر قابل تصور و غیر منطقی است، و در خلاقیت، تحول و تکامل به روی آن بسته می‌شود. 

    نظام رسمی، راهی منطقی جز این را پیش رو ندارد، که میدان فعالیت سکوهای مختلف آموزشی را ایجاد، و از آنها حمایت، و بر عملکرد آنها نظارت کند.

    از طرف دیگر میدان پیچیده، متنوع و در حال تحول سریع جامعه و تمدن امروز، و روشها و بسترهای آموزشی موثر در این میدان، نیازمند محتواهای آموزشی متنوع و چند جانبه، با بهره مند شدن از سازوکارهای آموزشی مختلف است. و دستیابی به این محتوی، به جز با درگیر کردن بدنه جامعه، و استفاده از پتانسیلها و خلاقیتهای آن، در این کار ممکن نیست. آنچه تا امروز فقط توسط یک سازمان، و دفتر تدوین کتابهای درسی آن انجام می‌شد، باید توسط طیف وسیعی از فعالان انجام شود. محتوی و منابع آموزشی با رویکرد واگرا، در زمینه‌های مختلف، توسط جامعه متخصص تولید شده، و موسسات متعددی در این تولید محتوی درگیر شوند. ضمن اینکه لازم است تا سازوکارهای توزیع شده ای، برای ارزیابی کیفیت، و ویژگیهای ضروری محتوی، ایجاد شود.


  • آموزش معلمان برای درگیر شدن با شرایط جدید، در رویکرد استاد و شاگردی

     

    ایده محوری و استدلال:

    فضای جدید مستلزم رویکرد متفاوت درگیر شدن معلمان با شاگردان، مبتنی بر رویکرد استاد و شاگردی، به جای رویکرد قدیمی تدریس و سخنرانی است. درصد قابل توجهی از معلمان، خود را با شرایط جدید ایجاد شده در شرایط کرونائی و آموزش مجازی تطبیق داده و به خوبی در این میدان عمل می کنند. اما درصد زیادی از معلمان هم به صورت منفعلانه برخورد کرده و عملکرد خوبی در این تطابق ندارند. اولا دسته دوم باید مورد حمایت آموزشی قرار گرفته، تا توانمندیهای حداقلی عمل در این فضا و شرایط را کسب کنند.  اما این کافی نیست. ثانیا اینکه هم دسته اول و هم دسته دوم، باید برای عمل در رویکرد استاد و شاگردی، آموزشهای لازم را دریافت کنند. اما مسئله این است که نمی توان سبک استاد و شاگردی را به نحو سخنرانی به مربیان آموزش داد؛ بلکه مربیان برای فراگرفتن این سبک، خود باید درگیر این سبک شده، و بر اساس آن آموزش ببینند. برای تحقق، مربیان باید خود نزد مربی دیگری (سرمربی)، با شیوه استاد و شاگردی، طی مدت طولانی، درگیر این سبک شوند. و برای تحقق این امر، تشکیل یک زنجیره استاد و شاگردی برای تربیت معلمان، ضروری است. 

بخش ۴ – مسائل مرتبط با حوزه یادگیری و رشد

در این بخش حوزه یادگیری و رشد را به‌طور خاص مدنظر قرار می‌دهیم. مفاهیم و پدیده‌هایی مانند برنامه درسی، فعالیت‌های آموزشی و تربیتی، مقاطع تحصیلی و رشدی، رشته‌های تحصیلی، استعداد، هدایت تحصیلی و محتوای یادگیری در این بخش جای می‌گیرند. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه یادگیری و رشد و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟

  • رویکرد خرده اهداف آموزشی و کتابهای درسی همگرا 

     

    ایده محوری و استدلال:

    نظام تعلیم و تربیت، نیازمند رها شدن از حبس شدن در خرده اهداف آموزشی، و بودجه بندی برنامه درسی مبتنی بر آن، و ارزشیابی بسته شده در آن، و کتابهای درسی همگرا و بسته کنونی است. نظام رسمی به جای تعیین جزئیات اهداف آموزشی، باید به تبیین مسیرهای کلان و کلی، و جهت گیریهای راهبردی آموزشی و تربیتی بپردازد. در عین اینکه ساختار کتاب درسی تا مدتها حفظ می شود، اما به موازات و به مرور، اهداف مورد مطالبه رسمی در برنامه درسی عمومی باید به سطح کلان تر ارتقاء یافته، و از ورود به جزئیات خودداری کند، و اهداف جزئی را به مدرسه، مربی، و خود شاگرد، متناسب با شرایط، توانائی ها و نیازهای آنان واگذار کند. بسته های آموزشی نیز به تدریج باید به گونه‌ای باشد که شاگرد را به فکر وادار کند، راه کشف را برای او باز بگذارد، همه مسئله و راه حل را تا ته آن حل نکند، و یا حداقل راه حلهای مختلف را مطرح کند، و به دیدگاهها و زوایای مختلف از موضوع اشاره کند، به صورتی که شاگرد بتواند برداشتهای مختلفی از آن داشته باشد. و از این طریق کتابهای درسی همگرای موجود نیز به عنوان یکی از منابع ارجاعی مورد استفاده قرار گیرد. و به همین شکل نیز ارزشیابی آموزشی نیز به جای ارزیابی با جوابهای مورد انتظار کاملا مشخص و از پیش تعیین شده، به ارزشیابی رهیافتی ارتقاء توانمندیهای شاگرد، و آزمونهای واگرا و اکتشافی و خلاق سوق پیدا کند.


  • دانش محوری و رها کردن سایر ابعاد توانمندیها

     

    ایده محوری و استدلال:

    همه آموزش، آموزش دانش نیست، و باید مهارت، فرهنگ و شخصیت بچه‌ها، بیش از دانش مورد توجه قرار بگیرد. شاگرد و رشد او، موضوع اصلی نظام تربیت است. مسئله اصلی نظام تربیت این است که بستر رشد شاگرد را برای تحقق حیات طیبه  (در ابعاد فردی و اجتماعی) او فراهم کند. رشد شخصیت، فرهنگ، مهارتها و ارتقاء دانش او، اهداف اصلی را در تحقق حیات طیبه تشکیل می‌دهند. رشد این ابعاد چهارگانه، باید اولا در منظر مدرسه زندگی، محقق شود، به گونه ای که با فضاسازی مدرسه و نزدیک شدن به محیط زندگی، درگیر شدن در مسائل مختلف زندگی واقعی در مدرسه، و تعامل اجتماعی فعال مدرسه با جامعه، سبک زندگی شاگرد و جامعه، به سبک زندگی سالم و مبتنی بر مبانی معرفتی اسلامی، ارتقاء یابد. مدرسه باید در عمل بتواند فرزندان جامعه را برای ایفای نقش مناسب در جامعه و دریافت توانمندیها، آگاهی‌ها، کسب مهارتها ، شکل گیری باورها، عادتها و منش، و پذیرش هنجارها، مطابق آن نقشهای مورد نظر جامعه آماده کنند. همچنین رویکرد استاد و شاگردی، باید محور آموزش مدرسه باشد. شاگردان باید مدت طولانی نزد استادی توانمند، شاگردی کرده، و استاد نیز در پهنه مدرسه زندگی، گام به گام شاگردان را در مسیر یادگیری رهبری کند، و با تعیین اهداف مشخص، بسترسازی اقدامات، نظارت مستمر، سنجش عملکرد و بازخوردهای مناسب و در خور شرایط هر شاگرد، هر شاگرد را به سمت ارتقاء مطلوب خود سوق دهد.


  • ارزشیابی ماشینی و قبض شده در ارزشیابی خرده اهداف آموزشی

     

    ایده محوری و استدلال:

    ارزشیابی در مکتب رفتارگرا و یادگیری برنامه ای اسکینری، و آموزش تنظیم شده برای آن، شامل واحدهای درسی تجزیه و تفکیک شده، زیر موضوعات، اهداف آموزشی خرد شده و کاملا مشخص در هر یک از زیر موضوعات، منابع آموزشی رسمی و محتوای آموزشی کاملا ثابت و لایتغییر (کتاب درسی)، سوالات مشخص در حوزه زیر موضوعات، و پاسخهای کاملا مشخص و همگرا برای آنها، و مقیاسهای کاملا مشخص برای نمره دهی، مقیاسهای مشخص برای سنجش ارتقاء و وضعیت مقبولیت شخص بر اساس نمره، سازوکار رتبه بندی، و روال مشخص برای بازخورد تشویق و تنبیه براساس نمره‌ها و رتبه‌ها می‌شود. 

بخش ۵ – مسائل مرتبط با حوزه منابع انسانی

مهم‌ترین رکن نظام تعلیم و تربیت، منابع انسانی است. موضوعاتی چون جذب، گزینش، آموزش بدو خدمت و ضمن خدمت، ارزیابی، انگیزش، شأن، عزت‌نفس و بسیاری موضوعات دیگر در مورد منابع انسانی قابل بررسی است. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه منابع انسانی و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟

  • اختیارات معلمان و قدرت بکاربردن خلاقیت

     

    ایده محوری و استدلال:

    معلم در میدان آموزش رسمی کنونی، مجری دستورات جزئی شده نظام رسمی است، و برای هر گونه خلاقیت و نوآوری با دشواری و محدودیت فراوان مواجه است، به گونه‌ای که تفکر، ابتکار و تحول برای او بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود. او که فقط وظیفه کلیشه شده‌ای بر دوشش قرار گرفته، در فضای بسته مدرسه حفظ مدار صنعتی، روش سخنرانی را تنها ابزار مناسب برای آموزش مو به موی کتابهای درسی از پیش تعیین شده و جزئی نگر همگرای موجود می‌یابد. با تغییر رویکرد نظام تربیت، آموزش و پرورش باید به روشهای آموزش خلاقانه معلمان، میدان بدهد، و متوجه ارزش آن بشود؛ و آنقدر متکبرانه تنها جمع محدودی از طراحان کتاب درسی را، در اتخاذ روشهای آموزشی، صاحبنظر نداند.  معلمان باید بتوانند روشهای آموزشی خلاقانه‌ای را بکار گرفته، و از منابع آموزشی متنوع و مختلف استفاده کنند. باید به معلم اعتماد کرد، و باید امکان ابتکار و خلاقیت را برای او فراهم کرد. باید به او اجازه دهیم که بتواند برای تربیت هر شاگرد، و یادگیری هر موضوع، از شیوه و روش مناسبی، به تشخیص و ابتکار خود، استفاده کند. مهمترین عامل در انگیزش عملیاتی معلمان، این مسئله است، و مسائل مالی در اولویتهای بعدی قرار دارد.


  • رویکرد استاد و شاگردی در تربیت مربیان

     

    ایده محوری و استدلال:

    ما به معلمانی نیاز داریم که بتوانند با رویکرد استاد و شاگردی، در فضای شرایط متفاوتی که ایجاد شده، شاگردان را در خودفراگیری توانمند کرده، و به آنها در یادگیری در این فضا کمک کنند. به عبارت دیگر ما به جای معلم، به مربی احتیاج داریم. مربی‌ای که تمام توانمندیهای یک معلم را داشته باشد، و علاوه بر آن، توان مربی‌گری شاگرد و رهبری او در مسیر یادگیری را داشته، در کنار او بایستد، مرشد او باشد، و او را در مسیر رشد، با ایجاد انگیزه و دغدغه مناسب، سوق دهد. 

    اما کسی که بخواهد با رویکرد استاد و شاگردی، شاگردان را تربیت کند، خود باید قبلا این رویکرد را تجربه کرده باشد. نمی‌توان از کسی که خود طی فرایند استاد و شاگردی تربیت نشده باشد، و خود مربی ندیده باشد، انتظار داشت که مربی خوبی برای اشخاص دیگر باشد. نمی‌توان در دوره‌های آموزش دانشگاهی نظیر دانشگاه فرهنگیان، و دوره‌های ضمن خدمت متداول، انتظار تربیت مربی را داشت.  برای تربیت مربی، همزمان با ایفای نقش او در مدرسه به عنوان مربی، او خود پیش سرمربی دیگری شاگردی می‌کند. سرمربی همراه مربیان زیر نظر خود، در مدرسه زندگی می‌کند، همراه آنها درگیر فعالیتهای آموزشی می‌شود، و همراه آنها در فعالیتهای کلاسی و روزمره مدرسه به صورت ملموس تلاش می‌کند. سرمربی از نزدیک با مسائل مربیان و نیازهای یادگیری آنها آشنا شده، به صورت میدانی او را در انجام کارهای خود، راهنمائی می کند.


  • رویکرد متداول ارزشیابی توانمندیها و عملکرد نیروی انسانی

     

    ایده محوری و استدلال:

    قبلا در مسئله 2 بخش 1 توضیح داده شد. چه در حوزه درون وزارت آپ و چه در حوزه بیرون وزارت.

بخش ۶ – مسائل مرتبط با حوزه منابع مالی، فضا و تجهیزات

این بخش شامل موضوعاتی از جمله تامین منابع مالی، نحوه توزیع و هزینه‌کرد منابع مالی، تامین و توزیع فضا و تجهیزات، و ارتباط منابع مالی و فضا و تجهیزات با عملکرد نهایی نظام تعلیم و تربیت می‌باشد. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه منابع مالی، فضا و تجهیزات و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟

  • کلیشه‌های سربازخانه‌ای نوسازی

     

    ایده محوری و استدلال:

    در رویکرد یادگیری فعال، بافت فضای فیزیکی آموزشی، محیط مدرسه و محیط کلاس، تعیین کننده خواهد بود.  بافت متعارف مدارس کنونی، که سازمان نوسازی هنوز مبتنی بر آن عمل می کند، در ساختمانهای مکعب مستطیل، و چیدمان سالن و کلاسها به صورت سلولهایی منشعب از راهروها، و چیدمان درونی کلاسها هم به صورت سالن سخنرانی، منشاء یافته از سبک سربازخانه‌ای است. در چنین بافت فضائی، آنچه که سریان می‌یابد، همان رویکرد سخنرانی محور، حفظ محور، کتاب درسی همگرا، از بین بردن هویت شاگردان، و همسان انگاری آنها در خصوصیات و فرایند آموزشی، در رویکرد آموزش صنعتی است. تحقق رویکردهای یادگیری اکتشافی، استاد و شاگردی، کلاس معکوس، خودفراگیری، بسته‌های آموزشی، و یادگیری فعال، نیازمندیهای متفاوتی از منظر معماری ساختمان و چیدمان مدرسه، دارد.  شاگردان به تعامل با یکدیگر، فضای کارگروهی، تنوع فعالیتها در یک کلاس، به نحوی که گروهی به فعالیتی، و گروهی به فعالیت دیگری مشغول باشند، در دسترس بودن فضای آزمایشگاهی در کلاس و در محیط داخلی مدرسه، بدون تشریفات، جریان داشتن زندگی در محیط مدرسه، فضای تعامل بین کلاسی، و امکان حضور ساده در تعاملات با کلاسهای دیگر، امکان انجام مستقل فعالیتها توسط یک شاگرد، بدون درگیر شدن در فعالیتهای دیگران، امکان نشستن صمیمانه و بدون تکلف روی زمین در جلسات و بحثهای گروهی، از ضروریات این معماری است. هر چند تحقق کامل چنین مشخصه‌هایی، برای یک مدرسه که با سبک قدیمی ساخته شده است، بعضا به سادگی امکان پذیر نیست، و نیاز به بازطراحی و بازسازی اساسی ساختمان دارد، اما درصد قابل توجهی از این خصوصیات را در یک تلاش یکی دو ماهه، و با هزینه نسبتا اندک، می‌توان در محیط مدرسه، با بهره گیری از متخصصان آگاه، ایجاد نمود. اگر نتوان به صورت تمام و کمال، تمام خصوصیات فیزیکی یک محیط مطلوب را ایجاد کرد، می‌توان بخشهایی از آن را رقم زد؛ و بواسطه آن فضای مدرسه را از محیط بسته صنعتی، خارج کرد .


  • بودجه جاری حبس شده در حقوق و دستمزد نیروی استخدامی ثابت

     

    ایده محوری و استدلال:

    در مسائل قبلی با همین عنوان تبیین شد.


  • نگاه توزیع شده و مشارکت جهادی آحاد مختلف فعالان در توسعه و ارتقاء تعلیم و تربیت

     

    ایده محوری و استدلال:

    با توجه به جمیع شرایط کنونی، ضروری است در حوزه تعلیم و تربیت، نگاهی توزیع شده، به تصمیم گیری، برنامه‌‌ریزی‌ و فعالیت در این حوزه وجود داشته باشد؛ به صورتی که مشارکت آحاد مختلف فعالان این حوزه را به صورت موثر و عملیاتی، و با حداکثر خلاقیت و ابتکار درگیر این فضا کند. دولت به جای حبس کردن تمام تصمیم گیری‌های این حوزه، و برخورد با هر گونه تلاش خلاقانه برای ارتقاء رویکرد و محیط تعلیم و تربیت، باید مشارکت جدی فعالان این حوزه را در این لایه فراهم کند. در چنین صورتی است که با ورود بدنه جامعه با نگاهی جهادی، به خواست و یاری خداوند متعال، بسیار بیشتر و فوق تصور و امکانات حاکمیت، ارتقاء این عرصه ممکن و محقق خواهد شد. و در عین اینکه توزیع تصمیم و عمل در آحاد جامعه اتفاق می‌افتد، دولت مقتدر که بتواند در تعامل با پهنه توزیع شده و مردمی و نهادی عمل کند، بیش از پیش جا باز می‌کند. نظیر اتفاقی که در دوران کرونا در مسئله بهداشت و درمان و خدمت به محرومین افتاد، دولت جمهوری اسلامی ایران، با پیوند موثر با یگانها و نهادهای مردمی، با نگاه جهادی به مسئله پرداخت. و تفاوت این نگاه با خلاء آن در کشورهای غربی کاملا مشهود بود. این نگاه ناشی از اعتماد دو طرفه حاکمیت و مردم، و وجود نگاه جهادی در جامعه بود. نگاهی که فرصت شکل گیری تمدن جدید و دولت – ملت اسلامی را فراهم می‌آورد، و موجب انسجام نهادی در ارتقاء نظام تعلیم و تربیت می‌شود. ضمن آنکه جامعه هر تغییری را به سادگی نمی‌پذیرد. درگیر کردن جامعه در خود این فعالیت، مهمترین ابزار و کارآمدترین سازوکار است. وقتی جامعه خودش درگیر ساختن یک جریان تحول باشد، هم خودش در مقابل آن مقاومت نمی‌کند، هم آن را هضم کرده، و هم از آن حمایت می‌کند.

بخش ۷ – مسائل مرتبط با مدرسه

مدرسه به‌عنوان کانون تربیت محلی و محیط یادگیری رسمی مورد توجه سند تحول قرار دارد. هر چند می‌توان از منظر بخش‌های دیگر این پرسش‌نامه نیز به مسائل مرتبط با مدرسه پرداخت، به دلیل اهمیت بالای موضوع مدرسه در این بخش به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه مدرسه و ایده محوری شما برای حل هر یک از این مسائل را بیان بفرمایید؟

  • مستقل کردن اهداف آموزشی از کتابهای درسی

     

    ایده محوری و استدلال:

    با توجه به شرایط دشوار، پیچیدگی‌ها، و تنوع شرایطی که شاگردان، معلمان، و خانواده‌های مختلف دارند، تاکید بر جزئیات کتابهای درسی، باعث قراردادن تمام این افراد در تنگنای بی حاصلی است، که قدرت هر گونه حرکت، و امکان تطبیق با این شرایط را از آنها سلب می‌کند. 

    به جای آن، اگر نظام رسمی، اهداف آموزشی که در کتابهای درسی مطرح شده، مد نظر قرار دهد، و به مربیان، خانواده‌ها، و شاگردان، این اختیار را واگذار نماید، که موضوعات مطرح شده در این مجموعه اهداف را در قالب هر روش مناسبی، و با استفاده از هر منبع مناسب، در هر زمان ممکن، پوشش دهند. ارزشیابی این پوشش و دستیابی شاگرد به این اهداف نیز توسط مربی، در تعامل با شاگرد فهم شده، و از استفاده از روشهای فرمال ارزشیابی، و آزمونهای جزئی نگر، که مبتنی بر متن صریح کتابهای درسی است، خودداری شود. 

    به عبارت دیگر، به شاگردان با راهنمایی و حمایت مربی و خانواده، این آزادی داده می‌شود که از هر روش و منبعی، از جمله کتابهای درسی که در اختیار او قرار دارد، و نیز بسته‌های آموزشی، یا گفتگو با مربی یا خانواده، بتواند موضوع را فرابگیرد. بدین ترتیب، اینکه حتما جزئیات موضوع مطرح شده در کتابهای درسی، نعل به نعل و عینا فراگرفته شده باشد، ضرورت نداشته، و فهم و یادگیری کلی شاگرد از موضوع، مد نظر قرار داشته باشد.


  • چهاردیواری مدرسه و ایزوله شدن نسبت به جامعه بیرونی

     

    ایده محوری و استدلال:

    محیط جامعه و محیط کار، خانواده، رسانه‌ها، اجتماع سایبری، در پشت دیوار ایزولاسیون مدارس از محیط بیرون قرار گرفته‌اند، و بواسطه دیسیپلینهای ماشینی و کارخانه‌ای مدارس، تلاش می‌شود تا مدارس، کمترین تعامل واقعی را با آنها داشته باشند. به جای استفاده مناسب و موثر از آنها، پاسخ به نیازهای واقعی آنها، و تعامل موثر مدرسه با آنها، آنها عناصری مزاحم در فرایند ماشینی تعلیم و تربیت محسوب می‌شوند. به همین لحاظ محیط مدارس، فضای عقب مانده 20 تا 30 ساله‌ای را نسبت به جامعه بیرون خود تجربه می‌کنند.  خانواده‌ها در این میان در برزخی بین جامعه و مدرسه قرار دارند. از سویی مدرسه به آنها کمترین اجازه مداخله در فرایند آموزشی را نداده، آنها را بیرون در مدرسه نگه می‌دارند، و اجازه مشارکت فعال در فعالیتهای آموزشی داخل مدرسه را نمی‌دهند.

    به جای آن لازم است خانواده به صورت فعال‌تری درگیر فرایند تربیت شاگرد شده، و نقش مربی را در جایگاه استاد و شاگردی در منزل به صورت موثرتری ایفا ‌کند. نقش پدر و مادر، به عنوان استاد و مرشد، توسط نظام آموزشی به صورت جدی‌تری در نظر گرفته شده، و والدین یاد می‌گیرند که چگونه نقش پدری و مادری خود را با نقش استادی ممزوج کرده، و به صورتی موثر، مربی شکل گیری شخصیت کودکان خود باشند، و بخش مهمی از فرایند تربیت فرزندان خود را خود رهبری کنند. ضمن آنکه تعامل فعال‌تری بین شاگرد و جامعه و محیط کار، ایجاد شده، و رشد او در خلال این تعامل برای ایفای نقش موثر در آن صورت می‌گیرد . توانایی کسب و کار، فهم اقتصادی، ارتباط واقعی با طبیعت، درگیر شدن واقعی در جامعه و تعاملات و ایفای نقشهای اجتماعی، تربیت فرزندان، فنون مدیریت و برنامه‌‌ریزی‌، مهارتهای فنی و تخصصی، فناوری روز، زمینه های مختلف درگیر شدن و تعامل مدرسه با جامعه را شامل می شود.


  • کلیشه‌های سربازخانه‌ای نوسازی

     

    ایده محوری و استدلال:

    قبلا در مسئله 1 بخش 6 توضیح داده شد.

بخش ۸ – مسائل مرتبط با آینده

با توجه به تحولات درونی و فشار عوامل بیرونی بر نظام تعلیم و تربیت، از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ فرصت یا چالش مهم حوزه مسائل مرتبط با آینده نظام تعلیم و تربیت و ایده محوری شما برای مواجهه با هریک از این مسائل چیست؟

  • مدیریت سکوها (پلتفرم‌ها)ی آموزشی در بافت حکمرانی نوین سایبری

     

    ایده محوری و استدلال:

    در مسائل قبلی با همین عنوان تبیین شد.


  • تنوع روشهای آموزشی و آموزش مبتنی بر نیاز

     

    ایده محوری و استدلال:

    مدارس متفاوت با رویکردها و فضای عملکرد متفاوت نیز باید وجود داشته باشند، تا پاسخگوی نیازهای متنوع و متناسب با شرایط شاگردان و خانواده‌های مختلف باشند.

    لازم است تا بر اساس تولید و عرضه بسته‌های آموزشی مختلف، میدان محتوای آموزشی ایجاد شود، که محتواهای متعدد و متنوع و با سبکها و روشهای مختلف، در آن عرضه شده، و معلمان و شاگردان، بتوانند بسته به شرایط و نیازها، در آن محتوای مورد نیاز خود را انتخاب کنند. به عبارت دیگر، ایجاد یک کتاب مشخص به عنوان کتاب درسی‌ای که همه افراد در همه نقاط و همه شرایط باید از آن تبعیت کنند، بتدریج جای خود را به محیطی خواهد داد که در آن بسته‌های آموزشی متکثر و متنوع، در یادگیری استفاده می‌شود.


  • تعامل آموزش و پرورش و محیط اجتماعی زندگی واقعی و کاربردها و آموزش عالی و محیط کار

     

    ایده محوری و استدلال:

    قبلا در مسئله 2 بخش 7 و نیز مسئله 3 بخش 6 و مسئله 2 بخش 4 توضیح داده شد.

بخش ۹ – درخواست‌های راهبردی

از نظر شما و به‌ترتیب اولویت حداکثر ۳ درخواست مهم وزیر آموزش و پرورش آینده از رییس جمهور پیش از پذیرش مسئولیت، چه باید باشد؟

  • اگر وزیر منتخب شخصی تحولی و آگاه به تحول و با عزم جدی است، و رئیس جمهور او را آگاهانه انتخاب کرده است، قطعا می داند که چه کسی را با چه مشخصاتی و برای چه اتفاقی انتخاب کرده، و همراهی همه جانبه لازم را با او  در این مسیر خواهد داشت. اما اگر وزیر تحولی نباشد، یا رئیس جمهور با فهم ابعاد و قصد تحول او را انتخاب نکرده باشد، هیچ شرط گذاری و درخواستی هم کاری از پیش نخواهد برد. بنابر این طرح این درخواستها غیر ضروری است.

ارسال دیدگاه