سیدجواد حسینی
سیدجواد حسینی
رئیس سازمان مدارس استثنایی و معاون وزیر
دکترای تخصصی جامعهشناسی از دانشگاه ملی علوم روسیه
- استان تهران
- 1346
سوابق شغلی/مسئولیت/فعالیت
-
-
سرپرستی وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم
-
مدیر کل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی (۹۲-۹۵)
-
رئیس استانی هیئت امنایی دانشگاه فرهنگیان (۹۲ – ۹۵)
-
معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی و قائم مقام استاندار خراسان رضوی (۹۵-۹۷)
سوابق تحصیلی دانشگاهی
-
رشته و دانشگاه کارشناسی:
پژوهشگری اجتماعی از دانشگاه فردوسی مشهد
-
رشته و دانشگاه کارشناسی ارشد:
جامعه شناسی از دانشگاه اصفهان
-
رشته و دانشگاه دکتری:
دکترای تخصصی جامعهشناسی از دانشگاه ملی علوم روسیه
بخش ۱ – مسائل نظام آموزش و پرورش از منظر فرا نظام (فرا دستگاهی)
نظام آموزش و پرورش در شبکهای فراتر از خود، شامل حاکمیت و جامعه به معنای کلی و ارتباط با دیگر نظامهای اجتماعی و حاکمیتی قابل بررسی است. بهعبارت دیگر میتوان به نظام آموزش و پرورش از منظری خارج و فراتر از خودش نگریست و مسائل این لایه مانند تأثیر و تأثر دیگر نهادهای حاکمیتی یا اجتماعی و نظام آموزش و پرورش را مورد بررسی قرار داد. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم و گلوگاهی نظام آموزش و پرورش در لایه فرا دستگاهی و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟
-
کوچکانگاری نسبت به نظام تعلیم و تربیت
به نوعی معتقد هستیم که یک نوع کوچکانگاری در سیستم نظام اجتماعی که حاکمیت نیز بخشی از آن است، نسبت به آموزش و پرورش وجود دارد. البته این در مرحله سخن نیست. شما در بیان بزرگان نظام به ویژه شخص مقام معظم رهبری هر موقع از آموزش و پرورش صحبت میشود، واقعاً به آن رتبه اول میدادند، اگر جایگاهی وجود داشته باشد، اما در مقام عمل و ریزش بودجهای و برنامهای واقعاً این طوری نیست. مثال بزنم. مثلاً در هیئت دولت هیچ موقع وزیر آموزش و پرورش آن جایگاهی را که نظام تعلیم و تربیت باید داشته باشد، ندارد. در استانها مدیرکل آموزش و پرورش در شورای استان چنین جایگاهی را ندارد. در مناطق هفتصد و شصت گانه ما در کشور چنین جایگاهی وجود ندارد. به نوعی کوچکپنداری به دلیل عدم درک درست نظام تعلیم و تربیت با توسعه شکل میگیرد که آن زمانی شکل میگیرد که شما عینی نگاه کنید. مثلاً بگویید که اگر ما اینجا این قدر خرج کنیم، آب را میافتد، اینجا برق آن درست میشود، اما همان مقدار را به آموزش و پرورش اختصاص بدهید، معلوم نیست که بعد از دو ساعت ببینید که چه اتفاقی افتاده است. این نگاه خود به خود اثر خودش را در کوچکانگاری میگذارد. به نظر من این یک نکته هست.
ایده محوری و استدلال:
در این رابطه بیش از آنکه جامعه مقصر باشد، آموزش و پرورش مقصر است. یعنی ما مقصر هستیم. زیرا هیچ چیز بزرگی را نمیتوان کوچک کرد. همچنان که هیچ چیز کوچکی را نمیتوان بزرگ کرد. یعنی منظور من مدیران تعلیم و تربیت هستند که باید اهمیت کارکردی و کاربردی نظام تعلیم و تربیت را برای حاکمیت و جامعه جا بیندازند. یعنی وزیر آموزش و پرورش در هیئت دولت باید جا بیندازد که اگر به نظام تعلیم و تربیت نرسید، سازمان محیط زیست! شما بیچاره میشوید. یعنی هزینههایی بر شما تحمیل میشود که دهها برابر از آنچه که به آموزش و پرورش باید کمک کنید، بیشتر است. وزیر آموزش و پرورش برود، به وزیر بهداشت و درمان بگوید که نقش آموزش و پرورش در دوره ابتدایی در سلامت چیست که اگر این نقش را به آن ندهیم و این را درون سبد آن نگذاریم، بعد شما چه عوارضی را باید بدهید. به وزیر نیرو باید بگوید که اگر سبک الگوی مصرف که آموزش و پرورش در آن بیشترین نقش را دارد، درست نشود، شما چقدر باید هزینه کنید؟!. اگر وزیر نیرو ببیند که صد میلیارد به آموزش و پرورش کمک میشود، صد میلیارد برای آن آورده دارد، لذا آن را بزرگ میبیند.
-
تاثیرپذیری زیاد از نوسانات سیاسی
اگر ما در بین تمام نهادها و وزارتخانهها، یک وزارتخانهای را پیدا کنیم که باید کمتر از بقیه نوسانات سیاسی در آن نقش پیدا کند، حتماً نظام تعلیم و تربیت است. زیرا نظام تعلیم و تربیت یک نظام فرایندی است، پروسه است، نه پروژه. شما در شهرداری میتوانید پروژه ایجاد و اجرا کنید، در نیرو میتوانید به عنوان پروژه سد بسازید، اما نظام تعلیم و تربیت یک نظام فرایندی است. در پهنه زمان تعلیم و تربیت باید تحول بنیادین پیدا کند. اما بیشترین تأثیر را از نوسانات سیاسی همین آموزش و پرورش میگیرد. که این ضربه بسیار بزرگی بر پیکر نظام تعلیم و تربیت است.
ایده محوری و استدلال:
من فکر میکنم که برای رهایی از این کار نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی را باید در مدیریت نظام تعلیم و تربیت از یک سو و هیئت امنایی کردن آموزش و پرورش در استانها را از دیگر سو در نگاه خودمان قرار بدهیم.
-
توسعه مشارکت در امر تعلیم و تربیت
مثالی بزنم. آقای ماهاتیر محمد، که میدانید وزیر آموزش و پرورش بود که نخستوزیر مالزی شد، زمانی هم که رفت، درآمد سرانه در مالزی در پایینترین حد بود. بعد از بیست سال پایینترین حد بود. اولین مصوبه ایشان در هیئت دولتش که من آن را دیدم، این است که من هیچ گونه پیشرفتی را از هیچ وزارتخانهای نمیپذیرم، مگر اینکه پیوست آموزش و پرورش داشته باشد. یعنی وزیر صنعت میآید، میگوید که من هفت درصد صنعت را رشد دادم. میگویند: این هفت درصد چه میزان کمک به آموزش و پرورش کرد؟ اگر ایشان نتواند پیوستی را ارائه کند، میگویند که این هفت درصد ارزشی ندارد و قبول واقع نمیشود.
این توسعه مشارکت سایر دستگاهها در نظام تعلیم و تربیت است.
ایده محوری و استدلال:
به نظر من راهحل آن ایجاد یک لایحهای تحت عنوان نظامنامه مشارکت دستگاههای دولتی و عمومی با آموزش و پرورش است که باید تنظیم شود تا این مشارکت در ابعاد مختلف شکل بگرید.
بخش ۲ – مسائل کلان نظام رسمی آموزش و پرورش
میتوان به نظام آموزش و پرورش فارغ از نگاه جزءنگرانه به اجزای آن به مثابه یک کل درهم تنیده نگاه کرد. در این نگاه نظام آموزش و پرورش شامل سازمان و ساختار، مفاهیم، اجزاء و پدیدههایی است که بهصورت یک کل متصل و پیچیده قابلیت بررسی دارد. از نظر شما به ترتیب اولویت، حداکثر ۳ مسئله مهم و گلوگاهی کلی و کلان نظام رسمی آموزش و پرورش فارغ از مسائل بخشی این نظام و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟
-
نظام تعلیم و تربیت
وزارت آموزش و پرورش پهن پیکرترین وزارتخانه و سازمان کشور ماست، ابر سازمان است، فراوزارتخانه است.
یعنی نگاه کنید، صد و پانزده هزار مدرسه، یک میلیون پرسنل، پانزده میلیون و پانصد دانشآموز، شما اصلاً وزارتخانهای ندارید که این سطح از گستردگی را داشته باشد. در بسیاری از نقاط در نقطه مرز بروید، تنها چیزی که از حاکمیت هست، یک مدرسه است که پرچم جمهوری اسلامی را بر بالای آن برافراشته است. هیچ اداره و سازمان دیگری اصلاً نیست. بنابراین بیشترین سطح تماس حاکمیت با مردم توسط آموزش و پرورش صورت میگیرد. بیشترین سطح تماس تشکیلاتی با حاکمیت، مثلاً در نظر بگیرید، هر دانشآموز، حداقل پانزده میلیون و پانصد دانشآموز یک پدر و یک مادر دارند، این را ضرب در دو کنید، پانزده و نیم میلیون خودش، سی و یک میلیون نیز اولیا میشوند، هیچ جایی یک چنین وضعیتی ندارد، این ساختار پیچیده و پهن پیکر را ندارد. لذا این ساختار پیچیده فراوزارتخانهای پهن پیکر با همان قانونی اداره می شود که اداره هواشناسی اداره میشود. همان قانون عامی که اداره هواشناسی را اداره میکند، الآن اداره آموزش و پرورش را نیز اداره میکند. لذا به نظر من یکی از مشکلات کلی نظام آموزش و پرورش همین پراکندگی است.
ایده محوری و استدلال:
راهحل آن تصویب قانون خاص نظام تعلیم و تربیت است. الآن این برای وزارت علوم انجام شده و بسیاری از مشکلات آن حل شده است. اگر برای وزارت علوم ضروری بوده که بوده، برای وزارت آموزش و پرورش خیلی ضروریتر است.
-
تعلیم و تربیت تمام ساحتی
نظام آموزشی ما به شدت از آموزشزدگی، کنکورزدگی، نمرهگرایی، کلاسمحوری و آزمونزدگی رنج میبرد. بنابراین توجه به تمام ابعاد و ساحتهای تعلیم و تربیت که در سند تحول بنیادین نیز آورده، ساحت هنری، ساحت اجتماعی، ساحت تربیتی، ساحت سلامت، ساحت فناوری، تمام این ساحتها و ریزش آن در تمام برنامههای آموزش و پرورش یک نکتهای است که ما هنوز با آن خیلی فاصله داریم.
ایده محوری و استدلال:
پیشنهاد من در این زمینه این است که نظام ارزیابی ما از دانشآموزان تمام ساحتی شود. زیرا اگر نظام ارزیابی ما تمام ساحتی نشود، نگاه کنید، شما الآن عکس بچههای برتر کنکور را در روزنامه میزنید، اشکالی ندارد، بزنیم، اما بچههای قرآنی را نیز بزنیم، بچههای ورزشی را نیز بزنیم، بچهها را در سطح اجتماعی و هنری نمره بدهیم، ارزیابی کنیم. یعنی منظور من این است که اگر نظام ارزیابی ما تمام ساحتی شود، به طور طبیعی تعلیم و تربیت نیز میتواند تمام ساحتی شود.
-
نظام سنجش ارزیابی در تعلیم و تربیت برای سنجش اثربخشی آن
کل این نظام عریض و طویل آموزش و پرورش برای چیست؟ برای این است که دانشآموزی با خصوصیاتی مثل شجاع بودن، مهربان بودن، همراه بودن با جامعه، اجتماعی بودن، متدین بودن، با سواد بودن، متعهد بودن، با وفا بودن و با انصاف بودن شکل بگیرد، اما نظام سنجشی که ببینیم آیا نظام تعلیم و تربیت ما بچهها را به آن سمت میبرد یا نمیبرد، نداریم. یک نظام سنجشی که به ما بگوید: آیا این اهداف بلند به عنوان خروجی نظام تعلیم و تربیت محقق میشود یا نمیشود. ما فقط آزمونهای نهایی را سنجش میکنیم. یعنی فقط نمره آزمون را سنجش میکنیم. حالا ما با این میگوییم که نمره آزمون نهایی چقدر است، چقدر در کنکور قبولی دادیم، اما اینکه چقدر بچهها با وفا شدند، چقدر بچهها متدین شدند، چقدر بچهها سالم بار آمدند، اینها را نمیسنجیم و از آنجا که اینها را نمیسنجیم، این خیلی مشکل است. به نظر من اینها یک گلوگاه است. وقتی شما ارزیابی نداشتید، کسی ارزشیابی و سنجش نمیکند، یعنی کاری نمیکند و معلوم نیست که به کدام سمت میرود.
ایده محوری و استدلال:
ایجاد نظام سنجش ارزیابی جامع عملکرد
بخش ۳ – مسائل جاری و فوری نظام آموزش و پرورش
آموزش و پرورش در موقعیت فعلی درگیر مسائل متعدد جاری است. ممکن است برخی از این مسائل نیاز به توجه فوری و ویژه داشته باشند. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم جاری یا اورژانسی نظام آموزش و پرورش و ایده محوری شما برای حل هر یک از این مسائل چیست؟
-
تصویب و بحث رتبهبندی معلمان
ایده محوری و استدلال:
از آنجا که این به عنوان یک نیاز در دل جامعه رفته و مهم نیز هست، این را باید به سرانجام رساند و الآن نیز در مجلس است، به عنوان یک لایحه از دولت رفته و در مجلس نیز در کمیسیونها تصویب شده، به صحن علنی مجلس آمده و الآن از آنجا که در هیئت رئیسه برای این طرح یکی دو تغییر ایجاد شده است، اگر بار مالی افزایش یافته آن را تأمین کنیم، که شامل بازنشستهها نیز بشود، ادارهایها را نیز در بربگیرد، به سرانجام نزدیک میشود. به هر حال دولت باید با همکاری مجلس این را به سرانجام برساند. زیرا اگر الآن این به سرانجام نرسد، نیروی انسانیای که این توقع درون آن ایجاد شده، افت شدیدی میکند.
-
افت تحصیلی ناشی از سیستم کرونا
ایده محوری و استدلال:
شما میدانید که در زیستبوم کرونا نظام تعلیم و تربیت نسبتاً موفق عمل کرد. بالأخره آموزش مجازی و شبکه شاد و مدرسه تلویزیونی و اطلس یادگیری، تمام اینها را پای کار آورد و آموزش با انعطاف و پوشش حداکثری تداوم پیدا کرد. اما یک عدهای ترک تحصیل کردند، یک عدهای نیز در این آموزشهای مجازی افت پیدا کردند. به ویژه پایههای اول و دوم ابتدایی، پایههای هفتم که در یک گروههای جدید، ورودی داشتند، حتماً باید یک بحث جبرانی برای این افت جزو اولویتهای کار وزیر جدید قرار بگیرد انشاءالله .
-
اصلاح پارادایم معمول نظام تعلیم و تربیت
ایده محوری و استدلال:
ما در زیستبوم کرونا به یک تجارب جدیدی رسیدیم که عملاً در پساکرونا نمیتوانیم به نقطه اول بازگشت پیدا کنیم، یعنی باید یک پارادایم آموزشی جدیدی به صورت ترکیبی از این فناوریهای جدید باید با آموزش حضوری همراه شود. برای افت ایجاد شده نیز، اگر شما بهترین آموزش مجازی را بدهید، بهترین محتوا را تولید کنید، معلم فناور داشته باشید، دانشآموز آشنا به فناوری داشته باشید، اولیای فناور نیز داشته باشید، آموزش مجازی پنجاه درصد بازدهی آموزش حضوری را دارد. بنابراین آن افت خود به خود ایجاد شده است. اما در عین حال یک سری فرصتها و کارکردهای مثبتی کرونا در بعد آموزش برای ما ایجاد کرد که دیگر پس از آن نمیتوانیم به نقطه اول برگردیم. لذا اینکه الآن این را چگونه ادامه بدهیم، این آموزش چطوری ترکیبی باشد، به چه شکلی باشد، اینجا نیز به همان کارگروه بسیار متبحری نیاز دارد که با هم بنشینند، هم در بعد برنامه درسی و هم در بعد مدیریت مدرسه و هم در بعد ارتباط دانشآموز و معلم و ارزشیابیها و فناوریها بیان کنند که کدام دروس حضوری شود، کدام دروس غیر حضوری شود، و به چه شکل انجام شود. این یکی از ضرورتهای جدی نظام تعلیم و تربیت است.
بخش ۴ – مسائل مرتبط با حوزه یادگیری و رشد
در این بخش حوزه یادگیری و رشد را بهطور خاص مدنظر قرار میدهیم. مفاهیم و پدیدههایی مانند برنامه درسی، فعالیتهای آموزشی و تربیتی، مقاطع تحصیلی و رشدی، رشتههای تحصیلی، استعداد، هدایت تحصیلی و محتوای یادگیری در این بخش جای میگیرند. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه یادگیری و رشد و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟
-
برنامه درسی ملی، هسته و اساس نظام تعلیم تربیت باشد.
یعنی ما از این مهمتر در نظام تعلیم و تربیت نداریم. یعنی اگر یک ستونی برای نظام تعلیم و تربیت بخواهیم در نظر بگیریم، برنامه درسی ملی ستون است. یعنی تمام فعالیتهایمان را درون آن میریزیم. پس خیلی مهم است، اما این برنامه از دو آفت خیلی بزرگ رنج میبرد. یک حجیم است و دو، یک دست و انعطاف ندارد است.
ایده محوری و استدلال:
سوالی که در رابطه با آن مطرح است اینکه چه کسی گفته که یک واحد درسی حتماً در دوازده سال تکرار شود یا حتی یک واحد درسی نیز حتماً در یک ترم باشد؟. گاهی ممکن است که یک واحد درسی سه هفته نیاز داشته باشد. مثلاً در منعطف نبودن، هم بعد بومی آن مد نظر است و هم این بعدی که الآن عرض کردم و ضمناً حجیم است. یعنی حجم مطالبی که میگوییم، زیاد است که این در برنامه درسی باید اصلاح شود.
-
تحقق تعلیم و تربیت تمام ساحتی در برنامهدرسی
ایده محوری و استدلال:
برنامههای درسی ما معمولاً تمام ساحتی نیست. یعنی در ساحتهای پرورشی و اینها بیشتر آموزشزدگی است. البته به این سمت خیلی حرکت کرده است. یعنی از انصاف نباید دور شویم، اما هنوز فاصله خیلی زیاد است.
-
تقویم آموزشی
ایده محوری و استدلال:
بسیار جالب است که تقویم آموزشی ما از اول ابتدایی تا پایه دوازدهم دوازده هزار و هشتصد ساعت است. در حالی که میانگین جهانی آن هشت هزار ساعت است که در این صورت چهار هزار و هشتصد ساعت اضافه میشود. شما چهار هزار و هشتصد ساعت باید معلم اضافه داشته باشید، کلاس اضافه داشته باشید، وقت بگذارید، حقوق اضافه بدهید. اگر تمام اینها را دادید و کیفیت شما بالا رفت، ارزش دارد. اما وقتی چهار هزار و هشتصد ساعت مصرف میکنید و کیفیت را نیز پایین میآورید، بنابراین تقویم این برنامه درسی باید خیلی سریع سبک شود.
یک نکته دیگر اینکه بالأخره متأسفانه به دلیل همین کنکورزدگی و مسائلی از همین قبیل، هدایت تحصیلی ما بیشتر به سمتی است که تمام دانشآموزها علاقهمند هستند که رشته تجربی بروند. خودتان نیز میدانید. الآن هم رشته ریاضی، هم رشته علوم انسانی و هم فنی حرفهای را سیاستهای متوازن رشتهها میگوییم که آن دارد پیگیری میشود و بر اساس برنامه فنی و حرفهای باید به پنجاه درصد میرسیده که نرسیده است.
ما در انتخاب رشته و در هدایت تحصیلی، علایق فرد را میگوییم که خودش داشته باشد، استعداد آن را نیز داشته باشد. و رکن دیگر آن، جامعه و نیاز جامعه است که بی توجهی میکنیم. شما از اول ابتدایی تا اول دبیرستان آموزش عمومی و اجباری دارید که تقاضامحور است. یعنی هر کسی که تقاضا کرد که برود، درس بخواند، شما باید پاسخ بدهید. در دوره دبیرستان آموزشها پایهای نیمه تخصصی میشود. و در دوره دانشگاه، تخصصی میشود.
لذا رشتهها نباید تقاضامحور باشد، باید نیازمحور باشد تا از آن طریق هدایت تحصیلی نیز اتفاق بیفتد که الآن نیز در آموزش و پرورش نیست. بنابراین یک نوع عدم توازن را میبینید که شکل گرفته است.
بخش ۵ – مسائل مرتبط با حوزه منابع انسانی
مهمترین رکن نظام تعلیم و تربیت، منابع انسانی است. موضوعاتی چون جذب، گزینش، آموزش بدو خدمت و ضمن خدمت، ارزیابی، انگیزش، شأن، عزتنفس و بسیاری موضوعات دیگر در مورد منابع انسانی قابل بررسی است. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه منابع انسانی و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟
-
توجه به ورودی معلمان
آقای جان هتیس رئیس پژوهشگاه ملبورن استرالیاست که معمولاً برنامهریزان آموزشی دنیا روی کارهای او حساب میکنند. پانزده سال تحقیقات پیرامون آموزش و پرورش و پنج هزار تحقیق را که آن تحقیقها دویست و چهل میلیون دانشآموز را تحت پوشش دارد، مطالعه کرده، صد و پنجاه عامل عملکرد تحصیلی را بررسی کرده، اولین عامل را کیفیت معلمان بررسی کرده است. یعنی کیفیت معلم اولین اثرگذار در نظام تعلیم و تربیت است. بنابراین اولین کاری را که باید بکنیم، این است که راههای ورودی نظام تعلیم و تربیت را اصلاح کنیم.
ایده محوری و استدلال:
خوشبختانه در این زمینه شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود پیدا کرده و یک کارهای بسیار خوبی کرده است. یعنی الآن ورودیهای نظام تعلیم و تربیت فقط دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی شده و اگر از طریق دیگری نیز آزمون میگذاریم، حتماً باید یک دورهای را در اینجا ببینند. این کیفیت نظام تعلیم و تربیت را خیلی بالا میبرد و به نظر من این برنامهای است که هر کسی نیز روی کار بیاید، باید این را با شدت و حدت استمرار بدهد. ما از طریق حقالتدریس و پیشدبستانی و نهضتی ورودی اینچنینی زیاد داشتیم، شما یک آدمی را که سواد کافی برای تعلیم و تربیت ندارد، میآورید، سی سال بچهها را در کلاس به او میسپارید. این واقعاً شوخی نیست. اینجا باید کسی بیاید که حتماً مهارتها، شایستگیها و انگیزههای کافی را داشته باشد.
به نظر من ورودیها اصلاح شد، روی این اصلاحی باید محکم بایسیتم و به نظر من اگر مقام معظم رهبری دخالت نمیکرد، این اصلاح نمیشد. یعنی ایشان تأکید کرد، ما با تأکید ایشان چسبیدیم و از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدام کردیم. و الا اگر به مجلس میرفت، مطمئن باشید که رأی نمیآورد. زیرا قانون جذب که سال 88 بوده، یازده بار در مجالس مختلفی اصلاحیه زدند. مکرر گفتند که اینها را نیز بگیرید، اینها را نیز بگیرید، اینها را نیز بگیرید. بنابراین بیشتر شده؛ اینها را بگیرید تا آن چیزی که از مسیر خودش بیاید. یکی این بوده است.
-
ارتقاء کیفیت تعلیم و تربیت در دانشگاه فرهنگیان
ایده محوری و استدلال:
من فکر میکنم که یکی از جدیترین برنامهها در این زمینه ارتقای برنامه درسی، هیئت علمی و نظام مدیریت آموزشی و برنامهریزی دانشگاه فرهنگیان است. مقوله بسیار جدیای به عنوان دومین مقوله در این زمینه است.
-
اجرای رتبهبندی معلمان
این مسئله در بحث منابع انسانی بسیار نقشآفرین است.
بخش ۶ – مسائل مرتبط با حوزه منابع مالی، فضا و تجهیزات
این بخش شامل موضوعاتی از جمله تامین منابع مالی، نحوه توزیع و هزینهکرد منابع مالی، تامین و توزیع فضا و تجهیزات، و ارتباط منابع مالی و فضا و تجهیزات با عملکرد نهایی نظام تعلیم و تربیت میباشد. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه منابع مالی، فضا و تجهیزات و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟
-
استانداردسازی فضاهای آموزشی
ایده محوری و استدلال:
درحال حاضر سرانه فضای آموزشی ما 5.3 متر است. استاندارد آن باید 8.3 متر باشد. در حوزه استثنائی الآن 10.9 متر سرانه آموزشی ماست که باید 28 متر باشد. آموزش و پرورش استثنائی ده برابر، پنج برابر آموزش و پرورش عادی نیاز به سرانه دارد. بنابراین توسعه این فضاها تا به استاندارد برسیم، نکته مهمی است که به نظر من یکی از کارهایی که امسال انجام شد، مشارکت همگانی بود. زیرا تا حالا مجمع خیرین مدرسهساز این کار را میکردند و خیلی هم موفق بودند و هستند. امسال طرح آجر به آجر پیاده شد، یعنی هر کس یک آجر نیز میتوانست بیاورد، کمک کند و این به توسعه این فضا کمک میکند.
-
استانداردسازی اعتبارات و بودجه آموزش و پرورش
ایده محوری و استدلال:
الآدرحال حاضر بودجهای که به آموزش و پرروش دادند، هفتاد درصد پوشش تحصیلی (ازنظر جمعیتی) را پاسخگو است. در حالی که ما بیش از نود و سه درصد پوشش تحصیلی را نیاز داریم. یا مثلاً سهم اعتبارات کیفیتبخشی به اعتبارات جاری.
متأسفانه ۹۸ درصد بودجه آموزش و پرورش جاری و هزینه پرسنلی است و تنها ۲ درصد میماند.
کسری بودجه نیزهمیشه وجود دارد. کسری بودجه را از هزینه جاری کم میکنند یا از کیفیتبخشی؟ از کیفیتبخشی. بنابراین یک روزی یکی از این وزرای آموزش و پرورش که در مجلس گفت که من ۲درصد نقش دارم، تازه آن دو درصد نیز کسری بودجه که میآید، کم میشود و یک درصد میشود. به اندازه یک درصد از من توقع داشته باشید!
بنابراین استانداردسازی بودجهای که میگویم، سهم عمرانی به جاری، سهم کیفیتبخشی به جاری، سهم پوشش تحصیلی و بودجه، تمام اینها هست. این درحالی است که بودجه استاندارد آموزش و پرورش در دنیا امروز بین بیست تا بیست و پنج درصد بودجه کل کشور است. و در حال حاضر در کشور ما نه درصد است که در بهترین شرایط به سیزده درصد رسیده است.
یا یک مثال دیگری بزنم. سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی الآن 1.5 تا 1.7 درصد است، در حالی که به پنج الی شش درصد باید برسد. من از این تحت عنوان استانداردسازی نام میبرم.
-
توسعه مشارکتها
بخشی از اعتبارات آموزش و پرورش را از طریق توسعه مشارکتها میتوانیم به دست بیاوریم. مشارکت نهادهای دولتی، عمومی، خیرین، هر چقدر این را توسعه بدهیم، آن لایه مشارکتی را که عرض کردم، خوب است.
ایده محوری و استدلال:
من همیشه گفتم که آموزش و پرورش یک لشکر اقتصادی بزرگ، اما خفته، پنهان و بالقوه است. آزادسازی پتانسیلهای درونی این وزارت عریض و طویل میتواند بسیاری از اعتبارات آموزش و پرورش را تأمین و ما را بی نیاز از اعتبار دولتی کند. بنابراین توجه به اقتصاد درونی آموزش و پرورش و توسعه درونزا برای تأمین اعتبارات نیز از نکاتی است که در این زمینه قابل توجه است و اتفاقاً در همین راستا نیز آن قانون خاص را نیاز داریم. اگر قانون خاص بیاید، در بسیاری از زمینهها ظرفیت این تأمین اعتبارات را میتوانیم داشته باشیم.
بخش ۷ – مسائل مرتبط با مدرسه
مدرسه بهعنوان کانون تربیت محلی و محیط یادگیری رسمی مورد توجه سند تحول قرار دارد. هر چند میتوان از منظر بخشهای دیگر این پرسشنامه نیز به مسائل مرتبط با مدرسه پرداخت، به دلیل اهمیت بالای موضوع مدرسه در این بخش به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه مدرسه و ایده محوری شما برای حل هر یک از این مسائل را بیان بفرمایید؟
-
مدارس ما باید مکان تحقق تعلیم و تربیت تمام ساحتی باشد
ایده محوری و استدلال:
بسیاری از مدارس ما از نظر مکان چنین اجازهای را نمیدهند، کوچک هستند. ما باید طرح ساماندهی مدارس کوچک را داشته باشیم و مدارسی را، زمانی که آقای حاجیبابایی وزیر آموزش و پرورش بودند، یک طرحی را به نام طرح حیات طیبه مطرح کردند که به نظر من طرح خوبی بود. طرح مدارس بزرگ بود. یعنی ما بسیاری از جاها مدارس کوچک کوچک ساختیم که اصلاً امکان اجتماعی شدن و سلامت در آن نیست. آن مدارس بزرگ حیات طیبه که ۵۷ عدد در کشور بود و در حال تکمیل است، مورد مطلوبی است.
-
خلوت شدن مدرسه
مدارس ما خیلی شلوغ است. آلودگی برنامهای و فعالیتی دارد.
ایده محوری و استدلال:
به نظر من اختیار دادن به مدرسه، تفویض اختیار و دوری از تمرکز و تصلب در نظام تعلیم و تربیت در بحث مدرسه بسیار بسیار مهم است.
-
ارتقای مدیریت آموزشگاهی، البته نه ارتقای مدیرآموزشگاهها
ایده محوری و استدلال:
این موضوع با اختیار دادن، قدرت دادن و نظام شایستهسالار در مدیریت مدرسه حاکم کردن، تحقق پیدا میکند.
طرح خوب دیگری که قابلیت اجرا دارد طرح صد مدرسه صد دبیرخانه است. یعنی آمدیم گفتیم که پنجاه تا اداره و سازمان داریم که میتواند تعامل مشترک با ما داشته باشد. پنجاه تا اداره مؤثر هستند. حالا اگر یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه را به یکی از این ادارات مرتبط کنیم، صد تا میشود. یعنی صد تا مدرسه ما صد تا دبیرخانه فعالیتهای مشترک ادارات دولتی و عمومی با مدرسه شوند. مثلاً یک مدرسه ما دبیرخانه فعالیتهای مشترک زیستمحیطی و آموزش و پرورش شود. یک مدرسه دبیرخانه فعالیتهای مشترک جهاد کشاورزی و آموزش و پرورش شود، یک مدرسه دبیرخانه فعالیتهای مشترک صنعت و معدن و آموزش و پرورش شود. از این طریق مشارکت در نظام مدرسه شکل میگیرد.
بخش ۸ – مسائل مرتبط با آینده
با توجه به تحولات درونی و فشار عوامل بیرونی بر نظام تعلیم و تربیت، از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ فرصت یا چالش مهم حوزه مسائل مرتبط با آینده نظام تعلیم و تربیت و ایده محوری شما برای مواجهه با هریک از این مسائل چیست؟
-
کاهش تمرکزگرایی در نظام تعلیم و تربیت باید اتفاق بیفتد
ایده محوری و استدلال:
اگر تمرکزگرایی نظام تعلیم و تربیت پیش برود، همین نظام متمرکز و متصلب را داشته باشیم، نظام مدیریت چند لایهای بخشنامهگرای هنجارآفرینی به وجود میآید که جلوی خلاقیت، نوآوری، اشتیاق، کیفیتگرایی را میگیرد.
-
به حداقل رساندن دخالت برخی از نهادهای غیرمرتبط و جریانهای سیاسی در نظام تعلیم و تربیت
ایده محوری و استدلال:
اگر این اتفاق نیفتد، به عوض پروسهگرایی پروژهگرایی ایجاد میشود. به عوض تربیت و تعلیم، سیاستکاری در نظام تعلیم و تربیت شکل میگیرد. این یک واقعیت است. بالأخره باید یک جایی جلوی آن گرفته شود، و الا کیفیت تحقق پیدا نمیکند. مدارس مانا شکل نمیگیرند، مدارس میرا به وجود میآورند. تعلیم و تربیت کیفی به جای تعلیم و تربیت کِیفی به وجود میآید. که توجه به آن خیلی مهم است.
-
مهارتآموزی
ایده محوری و استدلال:
بچههای ما حداکثر و حداقل بعد از دوازده سال باید یک مهارتی را یاد بگیرند. گاهی این قدر فشردگی آموزش، کپسولی شدن آموزش، نگاه نظری و ذهنی غلبه پیدا کرده که در واقع این دانستهها در عمل و در رفتار بچهها هیچ اثری ممکن است نداشته باشد و این باعث دلزدگی میشود و علم نافع و کارآمد شکل نمیگیرد که ما در اینجا به آن آموزش و پرورش ارگانیک در مقابل آموزش و پرورش مکانیک میگوییم. آموزش و پرورش مکانیک در گسست از مسائل جامعه است. آموزش و پرورش ارگانیک در پیوست با مسائل جامعه است. چیزی یاد میدهد که مسئلهای را در جامعه بتواند حل کند و زندگی را بتواند دگرگون کند و این نکته نیز نکته قابل توجهای به نظر میرسد.
بخش ۹ – درخواستهای راهبردی
از نظر شما و بهترتیب اولویت حداکثر ۳ درخواست مهم وزیر آموزش و پرورش آینده از رییس جمهور پیش از پذیرش مسئولیت، چه باید باشد؟
-
این باور در رئیسجمهور باید ایجاد شود و تلاش کند که اعتبارات آموزش و پرورش به سمت استانداردسازی اعتبارات پیش برود که نمونه استانداردسازی را خدمتتان گفتم. رئیسجمهور باید این باور را داشته باشد، بیست تا بیست و پنج درصد اعتبارات کشور به آموزش و پرورش باید تعلق بگیرد. نمیگوییم که فردا آقای رئیسی باید این کار را بکند. در حالی که شاید عملاً این امکان برای ایشان نباشد، اگر من جای ایشان باشم، نمیتوانم این کار را بکنم. اما باید روند کاری این باشد. مثلاً بگوید که در طول برنامه هفتم اعتبارات آموزش و پرورش را که الآن نه درصد است، به یازده درصد میرسانیم. در برنامه بعدی به چهارده درصد میرسانیم و واقعاً در این روند حرکت کند. به نظر من استانداردسازی اعتبارات باید خواسته وزیر باشد.
-
تصویب قانون خاص نظام تعلیم و تربیت
که توضیحات آن در بخشهای قبل ارائه شد.
-
اجراییسازی رتبهبندی