محمدعلی امیری
مديركل سابق آموزش و پرورش استان مازندران 88 تا 92
ارشد مدیریت و برنامهریزی آموزشی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
- استان مازندران
- 1343
- mohammadali_amiri43@gmail.com
سوابق شغلی/مسئولیت/فعالیت
-
-
مديركل امور تربيتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش 85 تا 88
-
معاون مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی آموزش و پرورش 84 تا 85
-
کارشناس مسئول مشاوره و آموزش متوسطه
-
مدیر و معاون دبیرستان و دبیر روانشناسی
سوابق تحصیلی دانشگاهی
-
رشته و دانشگاه کارشناسی:
مدیریت و برنامهریزی آموزشی دانشگاه پیامنور
-
رشته و دانشگاه کارشناسی ارشد:
ارشد مدیریت و برنامهریزی آموزشی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
بخش ۱ – مسائل نظام آموزش و پرورش از منظر فرا نظام (فرا دستگاهی)
نظام آموزش و پرورش در شبکهای فراتر از خود، شامل حاکمیت و جامعه به معنای کلی و ارتباط با دیگر نظامهای اجتماعی و حاکمیتی قابل بررسی است. بهعبارت دیگر میتوان به نظام آموزش و پرورش از منظری خارج و فراتر از خودش نگریست و مسائل این لایه مانند تأثیر و تأثر دیگر نهادهای حاکمیتی یا اجتماعی و نظام آموزش و پرورش را مورد بررسی قرار داد. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم و گلوگاهی نظام آموزش و پرورش در لایه فرا دستگاهی و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟
-
عدم وجود نگاه راهبردی به موضوع آموزش و پرورش و عدم اولیتدار بودن آن برای حاکمیت
کشور بر مبنای تربیت انسانهایی که در همین نظام آموزشی حضور پیدا میکنند، شکل میگیرد و اگر قرار باشد با پیچیدگیهای جهان امروز، فرزندان ما آماده شوند و به مسیر پیشرفتی که در نگاه راهبردی و کلان جمهوری اسلامی پیشبینی شده برسیم، به جایگاههای تازهای در جهان پیرامونی خودمان دست پیدا کنیم، نیازمند این است که به آموزش و پرورش توجه جدی و بیش از اینها داشته باشیم و نسبت به سایر حوزههایی که جزئی از نظام کل هستند، به نظام آموزش و پرورش باید بسیار بیشتر توجه شود.
-
عدم پشتیبانی برای پیادهسازی عدالت آموزشی
اگر واقعاً بخواهیم به عدالت دست پیدا کنیم، نیازمند توجه جدی حاکمیت به آپ هستیم. زیرا جمعیت ایران بالای هشتاد میلیون است و بیش از پانزده میلیون دانشآموز داریم. در قانون اساسی، آموزش و پرورش به شکل رایگان دیده شده و این نشان میدهد که تمام مسائل آموزش و پرورش باید از طریق نظام و حاکمیت تأمین شود. آموزش و پرورش بایستی از طریق نظام و حاکمیت مورد پشتیبانی قوی واقع شود تا بتواند این عدالت آموزشی را در کشور ساری و جاری کند.
بخش ۲ – مسائل کلان نظام رسمی آموزش و پرورش
میتوان به نظام آموزش و پرورش فارغ از نگاه جزءنگرانه به اجزای آن به مثابه یک کل درهم تنیده نگاه کرد. در این نگاه نظام آموزش و پرورش شامل سازمان و ساختار، مفاهیم، اجزاء و پدیدههایی است که بهصورت یک کل متصل و پیچیده قابلیت بررسی دارد. از نظر شما به ترتیب اولویت، حداکثر ۳ مسئله مهم و گلوگاهی کلی و کلان نظام رسمی آموزش و پرورش فارغ از مسائل بخشی این نظام و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟
-
الف) وجود بی برنامگی و ضعف در روش های جذب معلم
جذب معلم تحت تأثیر فشارهای سیاسی مقامات، فشارهای نمایندگان مجلس، فشارهای خود نیروهای حقالتدریس، نهضتی، نیروهای شرکتی و… . این نشان میدهد که ما به تربیت نسلمان خیلی جدی توجه نکردیم و آموزش و پرورش را خیلی سهلالوصول میدانیم. معلمی خودش تخصص است، ما به آسانی نبایستی در آموزش و پرورش را باز کنیم، برای اینکه فقط کلاسهایمان را پر کنیم. در جذب معلم خیلی بی برنامه و ضعیف عمل شده است. اینکه ما در یک زمانی از سالهای آینده یک دفعه یک خلأ سیصد هزارتایی معلم در آموزش و پرورش پیدا کنیم. این نشان میدهد که آموزش و پرورش خیلی بی برنامه مدیریت شده است.
ب) ضعف دانشگاه فرهنگیان برای تربیت معلم و وجود اشکالاتی در شیوه ورود به این دانشگاه
دانشگاه فرهنگیان ما دانشگاه آمادهای نیست، هم از بابت اعضای هیئت علمی، هم از بابت منابع و امکاناتی که در اختیارش هست و حتی برنامه درسی، حتی اجرای برنامه درسی آن، آمادگی لازم دانشگاه خوب و ممتاز را برای تربیت معلمان مورد انتظار ما را ندارد. از طرف دیگر ماده 28، که به سبب آن لیسانسه های دانشگاه های مختلف، با گذراندن دوره های آموزشی کوتاه مدت دانشگاه فرهنگیان وارد آموزش و پرورش میشوند، هم یک عیب است. اگر قبول کنیم که معلمی یک علم و مهارت است. با دو ماه و سه ماه و شش ماه آموزش، معلم تربیت نمی شود.
ایده محوری و استدلال:
دو دانشگاه در اختیار آموزش و پرورش است، این دو باید به موقع نیروهایشان را آموزش بدهند، به موقع سازوکارهای آموزش را پیشبینی کنند، مجوزهای لازم آن را بگیرند، تا بتواند کلاسهای درس دانشآموزان را بر اساس آن نگاه علمی و دقیق ساماندهی و مدیریت کنند. باید از دانشگاه های آپ حمایت کافی شود.
-
وجود بی عدالتی در حقوق و پرداخت های نیروی انسانی آپ
یکی از مشکلات کلان آموزش و پرورش، عدالت در مورد پرداختها است. حقوق معلمان، حتی مدیران ارشد در آموزش و پرورش نسبت به سایر دستگاههای دولتی، متفاوت (خیلی کمتر) است.در حوزه معیشت و پرداختها، در حوزه منابع و تجهیزات و امکانات، در حوزه تسهیلات، قانون رتبه بندی و… مشکل وجود دارد.
ایده محوری و استدلال:
تأکید بر نگاه اولویت دار به آموزش و پرورش و تأمین منابع لازم
-
برنامه درسی ناکارآمد برای دانش آموزان و دانشجو-معلمان
در نگاه نرم افزاری به آپ باید بررسی شود که آیا برنامه درسی دانش آموزان و دانشجو- معلمان ما را به آرمانهای جمهوری اسلامی و فلسفه تعلیم و تربیت نزدیک می کند. و آیا زمینه ساز شکل گیری تمدن نوین اسلامی هست؟ امروز در کنار برنامه درسی و سند تحول بنیادین، موضوع 2030 (حالا شاید اسم آن 2030 نیز نباشد) یا موضوعات دیگری که میخواهد ما را با موضوع آموزش جهانی مطابقت بدهد، آنها نیز به عنوان چالش وجود دارد. بین صاحبنظران تعلیم و تربیت، بین مسئولان بالادستی و کسانی که در این زمینه دلسوزانه میخواهند گام بردارند، هنوز مشکلاتی وجود دارد که اینها باید سامان پیدا کند.
بخش ۳ – مسائل جاری و فوری نظام آموزش و پرورش
آموزش و پرورش در موقعیت فعلی درگیر مسائل متعدد جاری است. ممکن است برخی از این مسائل نیاز به توجه فوری و ویژه داشته باشند. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم جاری یا اورژانسی نظام آموزش و پرورش و ایده محوری شما برای حل هر یک از این مسائل چیست؟
-
پراکندگی در آموزش های پیش از دبستان، لزوم ایجاد ساختار مناسب برای سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک با رویکرد کارشناسانه
ما در حوزه آموزش و پرورش بچههای پیش از دبستان (از سه سالگی تا شش سالگی) پراکندگیهای زیادی را در سطح کشور شاهد هستیم. سازمان بهزیستی، آموزشگاههای قرآنی، شهرداریها، حوزههای علمیه،… در این بخش فعال بوده اند. درحال حاضر طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، آموزش و پرورش باید ساختار سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک را ایجاد کرده و ساماندهی کند. ساماندهی در حوزههای مختلف نیروی انسانی، برنامه درسی، فضای آموزشی و… باید با دقت انجام شود. زیرا به لحاظ شکل گیری شخصیت، تأثیر دوره پیش از دبستان خیلی بیشتر از دوره دبستان است و دوره های بعدی زندگی است.
ایده محوری و استدلال:
در مورد تنظیم برنامه درسی دانشآموزان پیش از دبستان اصلاً نباید با عجله برخورد کرد. باید با طمأنینه و آرامش تمام برنامههایی را که تا کنون مورد اجرا بوده، مورد مداقه و بررسی قرار بگیرد و از دل آن و با کمک کارشناسان صاحبنظر در سازمان پژوهش و سایر کارشناسانی که در کشور هستند، یک برنامه درسی منسجم تنظیم شود. و در مورد نیروهای معلم آنها، ویژگی مدرسه آنها یا مهدهای کودک باید یک طراحی وجود داشته باشد که مبتنی بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش باشد.
-
کنکور محوری، مانعی برای اجرای سند تحول
یکی از موانع مهم اجرای سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش کنکور است. کنکور دیدگاه قاطبه مردم ما را تغییر داده است. مردم ما هدف از تعلیم و تربیت را آموزش بچهها تا پای دیپلم و ورود آنها به دانشگاهها میدانند. در صورتی که اصلاً موضوع تعلیم و تربیت اساساً این نیست. اصل قضیه این است که بچهها برای زندگی آماده شوند. زندگیای که پهنای وسیعی دارد و مهارتهای مختلفی میخواهد که بچهها باید برای ورود به این زندگی آماده شوند.
ایده محوری و استدلال:
آموزش و پرورش برای اینکه بتواند وظیفه سنگین خودش را انجام بدهد، تحت فشارهای مختلفی است. یکی از آنها کنکور است که این باید سامان داده شود و از محوریت خارج گردد.
-
وجود اختلاف در ساختار تصمیم گیری وزارتخانه، بین سازمان پژوهش و دیگر معاونتها
یکی از مشکلاتی که در ساختار وزارت آموزش و پرورش وجود دارد این است که سازمان پژوهش و برنامهریزی خودش را اصل آموزش و پرورش میداند و سایر معاونتها را خیلی دخیل در کار خودش نمیداند و میگوید: هر آنچه آموزش و پرورش هست، ما هستیم و بقیه مجری ما هستند. در صورتی که ما معتقد هستیم که وظیفه ستاد آموزش و پرورش سیاستگذاری، هدایت و نظارت است و ستاد تنها شامل سازمان پژوهش نیست بلکه شامل سایر معاونتها هم هست. از شورای عالی آموزش و پرورش، سازمان پژوهش، سایر معاونتها….اما یک اختلافات درونیای بین آنها وجود دارد و اتفاقی وجود ندارد و هرکدام تصمیمات مستقلی دارند.
ایده محوری و استدلال:
وزیر آموزش و پرورش باید بین بخش های مختلف تصمیم گیری، اتفاق ایجاد کند. جایگاههایی مثل سازمان پژوهش و شورای عالی آموزش و پرورش را با خودش همراستا کند.
بخش ۴ – مسائل مرتبط با حوزه یادگیری و رشد
در این بخش حوزه یادگیری و رشد را بهطور خاص مدنظر قرار میدهیم. مفاهیم و پدیدههایی مانند برنامه درسی، فعالیتهای آموزشی و تربیتی، مقاطع تحصیلی و رشدی، رشتههای تحصیلی، استعداد، هدایت تحصیلی و محتوای یادگیری در این بخش جای میگیرند. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه یادگیری و رشد و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟
-
عدم نگاه جامع، استراتژیک و فراجناحی در تنظیم برنامه درسی
یک مسئله مهم تدوین برنامه درسی مبتنی بر نگاه فلسفی به آموزش و پرورش یا سند تحول است. برنامه درسی باید منبعث از زیرنظام برنامه درسی باشد که از سند تحول بنیادین استخراج شده باشد. سالها پیش در حوزه پژوهش و برنامهریزی درسی قبل از آنکه زیرنظامهای سند تدوین شود،یک زیرنظامی به نام برنامه درسی منبعث از سند تحول بنیادین تنظیم گردید که شکل و ساختار آن بد نبود و محتوای خوبی داشت اما در همانجا ماند. تا جایی که همین یکی، دو سال پیش ما هنوز مشکلات جابهجایی تصویر وعکس و… را در کتابهای درسی داشتیم. این نشان میدهد که ما یک نگاه استراتژیک به موضوع برنامه درسی در آموزش و پرورش نداریم. و هنوز نگاه های قشری، گروهی، جناحی وجود دارد.
ایده محوری و استدلال:
وظیفه مسئولین این است که یک همراستایی در صاحبنظران ایجاد کنند. این طور نباشد که کارهایی را که میکنیم، یک عده قبول داشته باشند و یک عده نه. این کار را بر اساس نگاه آرمانی جمهوری اسلامی باید پیش برد.
-
عدم موفقیت در هدایت تحصیلی دانش آموزان با توجه به نیازهای جامعه
در ارتباط با هدایت تحصیلی، نقشه آینده ما این طوری نشان میدهد که ما باید بچهها را طوری آماده کنیم که مثلا چند درصد به رشته ریاضی بروند چند درصد تجربی، انسانی، فنی و حرفه ای و…تا به آن نقطه اصلی خودمان برسیم، اما جامعه با ما همراه نیست. در حقیقت والدین تحت تأثیر رسانه و… قرار داشته و در مقابل آموزش و پرورش قرار دادند. یعنی آموزش و پرورش یک چیزی میگوید و مردم یک چیز دیگری میخواهند.
ایده محوری و استدلال:
باید نظرات آموزش و پرورش در دل جامعه گفتمانسازی شود. باید زمینهها را آماده کنند. باید ارتباط با خانواده ها را قوی کنند، انجمن اولیا و مربیان را باید قویتر کنند، آدمهای قویتری بیاورند که بتوانند این سیاستها را بهتر پیش ببرند و افراد را به حاکمیت تعلیم و تربیت نزدیک کنند.
-
عدم نشاط و به روز بودن آپ در نگاه جامعه
آموزش و پرورش ما در حوزه یادگیری، شادابی و به روز بودن کافی را ندارد . آموزش و پرورش ما با توجه به آزمون های تیمز و پرلز بسیار عقب است و کارآمد نیست. اگر ما به روز شویم، آماده شویم، اگر به روز باشیم و انگیزههای لازم را دارا شویم، مردم هم همراهی میکنند.
ایده محوری و استدلال:
باید از وسایل، ابزار، برنامهها، پلتفرمها، سیستمهای جدید و شبکههای اجتماعی، روشهای جدید استفاده شود تا یادگیری تسهیلتر شود. معلمها در این زمینه باید آماده شوند، یعنی مهارتهای لازم را باید کسب کنند، تولید محتواهایی که نیاز داریم، با ابزار و وسایل جدید ایجاد شود. من معتقد هستم که کل نظام آموزش و پرورش باید به یک سازمان یادگیرنده تبدیل شود. اعم از دانشآموز، معلم، والدین، مدرسه، آموزش و پرورش، مدیران، کارشناسان، همه و همه باید در حال یادگیری باشند. یعنی آموزش و پرورش از بالا تا پایین باید دانشگاه تعلیم و تربیت باشد.
بخش ۵ – مسائل مرتبط با حوزه منابع انسانی
مهمترین رکن نظام تعلیم و تربیت، منابع انسانی است. موضوعاتی چون جذب، گزینش، آموزش بدو خدمت و ضمن خدمت، ارزیابی، انگیزش، شأن، عزتنفس و بسیاری موضوعات دیگر در مورد منابع انسانی قابل بررسی است. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه منابع انسانی و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟
-
ساده انگاری جذب و تربیت معلم ، روش های قدیمی و اشتباه در گزینش معلم
چرا فکر میکنیم آموزش و پرورش محل اشتغال عدهای جوان بیکار است درِ آموزش و پرورش باید به روی آدمهایی که تحت فشار و روشهای غلط و مطالعه نشده و لجامگسیخته میخواهند وارد آموزش و پرورش شوند، باید بسته شوند. امروز موضوع تعلیم و تربیت یک تخصص بسیار مهمی است و به این تخصص باید توجه شود. امروز دیگر مثل سابق نیست که ما فارغالتحصیل در دانشگاهها کم داشته باشیم و بگوییم: حالا تعدادی از اینها را بیاوریم، معلم بکنیم. نه، ما دانشگاه تخصصی داریم که باید برنامهریزی کنیم که متخصص تربیت کنیم، سر کلاسها بفرستیم. باید بچههایمان را به دست متخصص بسپاریم.
ایده محوری و استدلال:
در چگونگی ورود معلم به آپ باید خیلی دقت شود. باید به شایستگیهای لازم که یک معلم باید دارا باشد توجه شود. در قانون گزینش اشکالات زیادی هست و باید تغییراتی ایجاد شود. هنوز آن تفکرات چهل سال، پنجاه سال پیش در قانون گزینش ما وجود دارد که آنها باید تغییر پیدا کند. بالأخره ما به انسانهای سرآمد، شاداب و سرزنده و توانمندی که دارای ویژگیهای خیلی مهمی برای معلمی باشند، نیاز داریم. باید یک کاری کنیم که از دل این جوانهایی که قرار است وارد دانشگاه فرهنگیان شوند، بالأخره بهترینها و شایستهترینها ورود پیدا کنند.
بخش ۶ – مسائل مرتبط با حوزه منابع مالی، فضا و تجهیزات
این بخش شامل موضوعاتی از جمله تامین منابع مالی، نحوه توزیع و هزینهکرد منابع مالی، تامین و توزیع فضا و تجهیزات، و ارتباط منابع مالی و فضا و تجهیزات با عملکرد نهایی نظام تعلیم و تربیت میباشد. از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه منابع مالی، فضا و تجهیزات و ایده محوری شما برای حل هریک از این مسائل چیست؟
-
صرف منابع مالی برای پرداخت حقوق تعداد بالای کارکنان و عدم تأمین مالی کافی برای کیفیت بخشی به آپ
از بابت پرداخت حقوق، به دلیل اینکه تعداد همکاران ما در آموزش و پرورش نسبت به سایر دستگاهها، (به دلیل گستردگی آموزش و پرورش) بسیار بسیار بیشتر است، هزینههای ما خیلی بالاست. تا حدی که حدود 97 درصد منابعی که در اختیار آموزش و پرورش قرار میگیرد، صرف هزینه حقوق و دستمزد میشود و یک درصد یا دو درصد آن هزینه سایر برنامهها میشود که این، عیب خیلی بزرگی است. و نشان میدهد که اصلاً دولتها هیچ منبع مالی یا بودجهای را برای بهینه کرد برنامه ریزیهای آموزش و پرورش در اختیار این وزارتخانه قرار نمیدهند.
ایده محوری و استدلال:
تأمین منابع، تنها کار وزیر آموزش و پرورش نیست. بلکه باید مسئولین بالادست، رئیسجمهور، هیئت دولت و سازمان مدیریت و برنامهریزی برای این قضیه فکری داشته باشند. اولویتبخشی به موضوع آموزش و پرورش در حوزه منابع مالی و بودجه یکی از مسائل بسیار مهمی است که در دولتها باید اتفاق بیفتد. ما آموزش و پرورش را ضامن بقای جمهوری اسلامی و پیشرفت کشور میدانیم. این نگاه مهم حتماً مورد تأیید مسئولان بالادستی کشور است، پس باید به تقویت آپ از جنبه های مختلف پرداخت.
بخش ۷ – مسائل مرتبط با مدرسه
مدرسه بهعنوان کانون تربیت محلی و محیط یادگیری رسمی مورد توجه سند تحول قرار دارد. هر چند میتوان از منظر بخشهای دیگر این پرسشنامه نیز به مسائل مرتبط با مدرسه پرداخت، به دلیل اهمیت بالای موضوع مدرسه در این بخش به ترتیب اولویت حداکثر ۳ مسئله مهم حوزه مدرسه و ایده محوری شما برای حل هر یک از این مسائل را بیان بفرمایید؟
-
وجود بی برنامگی و بی نظمی در مدارس و درنتیجه عدم شکل گیری تربیت متعادل در مدرسه
مدرسه زمانی سازمان یادگیرنده است، کارگاه زندگی است، پایگاه فرهنگی است که که در آن تربیت به معنای واقعی شکل پیدا میکند و ساحتهای شش گانه تربیت یا تربیت متعادل به معنای واقعی در این مدرسه به وجود خواهد آمد. اما اگر مدرسه از هم گسیخته بود، محیط نامنظمی یا محل بی برنامهای بود، مدرسه واقعاً شبیه به مدرسه نبود، بدانید که آینده کشور نیز به همین حالت خواهد بود.
ایده محوری و استدلال:
مهمترین شخصیت و مهمترین کسی که میتواند مدرسه را پیش ببرد، مدیر مدرسه است. در اسناد بالادستی آموزش و پرورش به ویژه در سند زیرنظام برنامه درسی نیز آمده که مدیر، معلم معلمان است. یعنی این کسی است که واجد بالاترین ویژگیهای یک معلم خوب و موفق هست، به روز، کارآمد، فهیم، متدین، توانمند است و کسی است که نگاه فلسفی به موضوع تعلیم و تربیت دارد.
-
مدارس متنوع مخل عدالت آموزشی
موضوع مدارس متنوع، پرداختن به عدالت آموزشی است. طبق نظر برخی، اگر مدارس را جدا کنیم، گامهای عدالتی برداشتیم. اما بعضیها میگویند: نه، اگر این مدرسهها جدا شوند این در حقیقت ضد عدالت است. مدارس غیر دولتی برای کمک به هزینه های آپ تأسیس شد اما شرایط به گونهای شد که پولدارترینها در جامعه مدارسی را برای فرزندانشان انتخاب میکنند . یا مدارس نمونه دولتی، مدارس استعدادهای درخشان… هر کدام از آنها بنا به فلسفهای تأسیس شدند، اما باعث شد به مدارس دولتی کم توجهی شود. از طرف دیگر کنار هم بودن بچهها در مدارس دولتی باعث رشد اجتماعی بهتر و تکمیل کمبودهای هریک می شد که با جداسازی دانش آموزان به این مهم ضربه می خورد.
ایده محوری و استدلال:
من معتقدم که دانش آموزان باید در یک مدرسه دولتی تمام حضور پیدا کنند، مگر آن سه درصد منحنی رشد که هم بالأخره عقبماندههای ذهنی که باید به مدارس استثنائی بروند و کسانی که استعدادهای خیلی برتر و باهوش دارند که آنها نیز باید به مدرسه خودشان بروند. سایر بچهها باید در مدارس عادی با هم درس بخوانند.
بخش ۸ – مسائل مرتبط با آینده
با توجه به تحولات درونی و فشار عوامل بیرونی بر نظام تعلیم و تربیت، از نظر شما و به ترتیب اولویت حداکثر ۳ فرصت یا چالش مهم حوزه مسائل مرتبط با آینده نظام تعلیم و تربیت و ایده محوری شما برای مواجهه با هریک از این مسائل چیست؟
-
انتصاب ناصحیح مدیران ارشد
تصمیمگیری مدیران ارشد برای وزارت آموزش و پرورش تأثیرگذاری بسیاری دارد. باید در زمینه انتخاب مدیران واقعاً دقت شود. باید بدانیم که موضوع مدیریت در آموزش و پرورش یک تخصص است. یعنی فرد باید تحصیلکرده مدیریت در حوزه تعلیم و تربیت باشد، باید تخصص (رشته مرتبط) داشته باشد. از درون خود مجموعه آپ باشد. در دورههای مختلف نیروهایی از بیرون به عنوان وزیر یا معاون وزیر آمدند، اینها آدمهای موفقی نبودند، انگیزهها را کشتند. یک نوع ضعف اعتماد به نفس در درون آموزش و پرورش ایجاد کردند.
ایده محوری و استدلال:
نمایندگان مجلس که در انتصابات مدیران و رؤسای آموزش و پرورش از وزیر پرسش می کنند باید در زمینه محتوایی و مسائل اصلی آموزش و پرورش نیز حساس باشند و از وزیر سوال کنند. از تأثیر کارکردی مدیران ارشد در وزارتخانه سوال کند. حداقل یک زمینهای می شود که اگر مدیران خوبی به کار گرفته نشود و به این دلیل در مسائل محتوایی و کیفی تعلیم و تربیت به مشکل بخوریم، وزیر در مجلس زیر سؤال می رود.
بخش ۹ – درخواستهای راهبردی
از نظر شما و بهترتیب اولویت حداکثر ۳ درخواست مهم وزیر آموزش و پرورش آینده از رییس جمهور پیش از پذیرش مسئولیت، چه باید باشد؟
-
انتخاب وزیر کارآمد و قوی از دل آموزش و پرورش
رئیس دولت باید بهترین را برای آموزش و پرورش انتخاب کند. آدمهای شایسته و شاخص همیشه آنهایی نیستند که خودشان را عرضه میکنند و دارای فلان مدرک هستند. من معتقد هستم که رئیس دولت باید یک وزیری را از میان خود بچههای وزارت آموزش و پرورش، پیدا کند که تجربه، دانش ، تخصص و تعهد داشته باشد، کارنامه موفقی بین خود آموزش و پرورش داشته باشد و شایستگیهای اجتماعی لازم را دارا باشد. و لازمه اش این است که از پایین گرفته تا بالا، یک لشکر تقریباً یک میلیون نفری را باید بگردد، زیرا خیلی افراد خودشان را عرضه نمی کنند و دوست دارند که از آنها یک مسئولیتی یا مدیریتی خواسته شود، بعد آن وقت بیایند، ایفای نقش کنند.
-
توجه راهبردی به وزارت آموزش و پرورش به عنوان یک راه حل پایدار برای رفع مشکلات جامعه
رئیسجمهور کشور باید بداند که آموزش و پرورش مهمترین بستر پیشرفت کشور است. آنهایی که قرار است کشور را پیشرفت بدهند، توسعه بدهند، یا سوق دهند به اینکه در جامعه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد، آرمانهای نظام که در اسناد بالادستی آمده، آنها را اجرایی کند، این آدمها در این آموزش و پرورش باید تربیت شوند. بنابراین رئیس جمهور باید به آموزش و پرورش توجه ویژه داشته باشد. با این نگاه، حتی با وجود محدودیت منابع، رئیس جمهور باید بگوید که من از همه چیز میزنم، به تربیت میپردازم که اگر این گونه شود، میتوان به اهداف والای انقلاب اسلامی در تربیت رسید.